سیاه و سفید

رعنا جوادی، دانشگاه تهران، بهمن ۱۳۵۷/ عکس: بهمن جلالی

یک اتفاق

چند قاب از زمستان ۵۷

زمستان ۵۷ عکس‌های رنگی هم دارد اما انقلاب، مثل جنگ و اتفاق‌های شدید و غلیظ دیگر، انگار با سیاه‌وسفید بیشتر جور است. روی نگاتیو سیاه‌وسفید، رنگ‌ها به سود «فرم» کنار می‌روند: سایه‌روشن‌ها شدت پیدا می‌کنند، بافت‌ها واضح‌تر می‌شوند و خط‌ها و زاویه‌ها تیزتر. جزئیات روزمره رنگ می‌بازند تا کنش و تنش برجسته‌تر شوند؛ خط‌های تیزِ صورت زنی که دوربین‌به‌دست اتفاق‌های خیابان را می‌پاید، مارپیچ شعارهایی که جمعیتِ نگرانِ روی سکو را ناخواسته قاب گرفته‌اند، سفیدی کاغذهایی که از پنجره‌های یک کلانتری روی پیاده‌رو باریده‌اند، بازتاب نور از سطح کیسه‌های نایلونی که کار چتر را می‌کنند و تیرگی خون، روی دست‌های زنی که حرفش را با بازکردن انگشت‌هایش می‌زند. در اتفاق‌های شدید و غلیظ، تنها رنگ مهم، سرخی خون است اما گاهی خون هم در عکس‌های سیاه‌وسفید، سرخی بیشتری دارد.

و خیال ناگزیری است که شاید آدم‌های این عکس‌ها و اتفاق‌ها، نقش‌آفرینان وقایع شدید و غلیظ، خودشان هم منظره‌ها را همین‌طور می‌دیده‌اند؛ سیاه‌وسفید با خط‌ها و بافت‌های پرکنتراست. مگر در غلظت و شدتِ این وقایع، همه‌چیز ناگهان سیاه یا سفید نمی‌شود؟ مگر کنتراست جزو ذات‌شان نیست؟

تصاویر این چند صفحه، انتخابی‌اند از عکس‌های رعنا جوادی، عکاس و هنرمند پرسابقه‌ی کشورمان که در آن زمستان تاریخی، جوانی بیست‌و‌پنج ساله بوده‌است. به همین جوانی که در عکس پیداست.

سیاه و سفید
رعنا جوادی، دانشگاه تهران، بهمن ۱۳۵۷/ عکس: بهمن جلالی

خیابان انقلاب، دی 1357
خیابان انقلاب، دی ۱۳۵۷

ادامه‌ی این مجموعه‌عکس را می‌توانید در شماره‌ی پنجاه‌ودوم، بهمن ۹۳ ببینید.