به اطلاع می‌رساند

روح‌اله گیتی‌نژاد

یک اتفاق

گزیده‌ای از آگهی‌های زمستان ۵۷

در آرشیو عکس‌ها و خبرهای زمستان ۱۳۵۷ آن‌چه بیش از همه به چشم می‌آید، انبوه جمعیت است. مردم، یک توده‌ی پر جوش و خروش‌اند که قاب عکاس‌ها و ‌خبرهای کوچک و بزرگ روزنامه‌ها را پر کرده‌اند و حرکت جمعی‌شان نوید وقوع اتفاقی بزرگ ‌می‌دهد. موقع ورق زدن روزنامه‌ها در کنار این اخبار بزرگ و کوچک، مستطیل‌های کوچکی هم هستند که حرف‌هایی ساده‌تر و اغلب کوتاه‌تر از اخبار روزنامه‌ها، اما به همان میزان مهم و قابل اعتنا درباره‌ی اتفاق‌های جاری دارند. آگهی‌ها به این توده‌ی پرجوش و خروش، خصلتی فردی می‌دهند. خواندن آگهی‌ها مثل گذاشتن ذره‌بین روی این جمع پرتکاپو و انتخاب کردن یکی از آدم‌هاست. میان قاب آن مستطیل کوچک، زیر ذره‌بین، آدم‌ها جان می‌گیرند. تصویر پسری «گمشده» در راهپیمایی اربعین، جان می‌گیرد، از لبه‌های کادر خودش را بالا می‌کشد، میان جمعیت در حال عبور جا می‌گیرد،‌ مشت گره می‌کند و همراه با بقیه شعار می‌دهد. یا در آگهی «پیدا شده»، یک دوربین فیلم‌برداری یک‌باره به دست آگهی‌دهنده می‌افتد و در هنگامه‌ی غوغا و همهمه و شعار، با چشم‌های پرسان و مضطرب میان جمعیت به دنبال صاحب دوربینی که به او به امانت سپرده شده می‌گردد، یا آن دیگری که با اعلام هم‌بستگی‌اش انگار ایستاده و هی دست تکان می‌دهد تا مردم را جمع کند و رو به جمعیت بگوید که با آن‌هاست.

آن‌چه در ادامه می‌آید، گزیده‌ای است از آگهی‌های «اطلاعات» و «کیهان»، دو روزنامه‌ی اصلی کشور در زمستان سال ۵۷. توالی این آگهی‌ها شبیه‌شان می‌کند به یک‌جور روزشمار کوچک و خواندن و کنار هم قرار دادن‌شان، تصویر زنده‌تر و دقیق‌تری از زندگی روزمره‌ی آن مقطع را نشان می‌دهد؛ از دی‌ماه که بیشترین حجم آگهی‌ها را عکس‌های هم‌وطنان گم‌شده، زخمی یا شهید پر می‌کند، و تشویش و اضطراب لابه‌لای کادرهای کوچک مستطیلی می‌چرخد تا روزهای نیمه‌ی بهمن‌ماه به بعد که بیشترین حجم آگهی‌ها اعلام همراهی و هم‌دلی مردم به همدیگر است. ازویزیت رایگان بیماران گرفته تا برپایی حراج‌های مختلف اصناف برای همکاری با مردم. در آن روزها شور و هم‌دلی از قاب‌های کوچک مستطیلی بیرون می‌ریزد و تصویری متفاوت می‌سازد؛ جویبارهای جاری کوچک که همگی در حال پیوستن به رودی خروشان‌اند.

سه‌شنبه ۱۹ دي، روزنامه‌ي اطلاعات

بدين‌وسيله به اطلاع هم‌وطنان و خصوصا همشهريان شريفم مي‌رساند که اين‌جانب دکتر محمدحسن ديبا (شيخ‌الاسلامي)، پاتولوژيست آزمايشگاه حبيبي تهران، با خانواده‌هاي مختلف ديبا به‌طور اعم و افرادي که نام‌شان در ليست خارج‌کنندگان ارز از کشور که از جانب کارکنان شريف بانک مرکزي در نشريات منعکس گرديده است به طور اخص، هيچ‌گونه ارتباط و نسبتي جز تشابه اسمي ندارم.


سه‌شنبه ۲۶ دي، روزنامه‌ي اطلاعات

عکس فوق به نام سيد کمال‌الدين طباطبائي انارکي هفده‌ساله از بعدازظهر۲۰/۹/۱۳۵۷ (روز عاشورا) پس از خروج از منزل مسکوني در خيابان کمال اسماعيل اصفهان که مسير تظاهرات و تيراندازي بوده مفقود گرديده. از تمام مردم شريف و نوع‌دوست عاجزانه استدعا دارد هرگونه اطلاعي [ دارند] به تلفن‌هاي ۲۳۶۰۳ و ۲۱۰۴۸ اطلاع دهند و خانواده‌اي را از نگراني رهايي بخشند.


سه‌شنبه ۲۶ دي، روزنامه‌ي کيهان

هم‌وطنان عزيز، اينک که در اثر مبازرات ملت ايران، اين‌جانب نيز از زندان آزاد شده‌ام، از روز شنبه ۳۰ دي‌ماه ۱۳۵۷ در مطب خود آماده پذيرايي بيماران هستم.
نشاني: خيابان تخت‌طاوس، اول خيابان پارسا، دکتر هوشنگ فاضل، دندانپزشک.


پنج‌شنبه ۲۸ دي، روزنامه‌ي اطلاعات

از سوي روابط عمومي انجمن ملي حمايت کودکان اعلام شد که آموزشگاه عالي پرستاري اين انجمن به‌نام آموزشگاه پرستاران زينب نام‌گذاري شد.


شنبه ۳۰ دي، روزنامه‌ي اطلاعات

اخيرا شايعاتي انتشار يافته که بانک عمران از محل وجوهات و دارايي‌هاي خود براي خاندان سلطنت در خارج از ايران سرمايه‌گذاري نموده و به اين ترتيب وجوهاتي از کشور خارج شده.بدين‌وسيله منجزا و موکدا اعلام مي‌دارد اين شايعات عاري از حقيقت بوده و کذب محض و بي‌اساس مي‌باشد. زيرا عمليات بانکي در دفاتر و بيلان ساليانه‌ي بانک منعکس است و همه‌ساله بوسيله‌ي حسابداران خبره و رسمي و بازرسان قانوني رسيدگي مي‌گردد که مويد کذب شايعات مزبور مي‌باشد. از بانک مرکزي ايران و وزارت دارايي تقاضا شده است در اين مورد به‌خصوص رسيدگي لازم نموده، مراتب را جهت اطلاع عموم اعلام دارند.


شنبه ۳۰ دي، روزنامه‌ي اطلاعات

مستاجرين و خريداران محترم

در پيرو تحولات اخير به مدت ۱۵روز منزل مورد نظر شما بدون کميسيون تامين مي‌شود.


يك‌شنبه ۱ بهمن، روزنامه‌ي کيهان

جوانان شهرري اقدام به افتتاح فروشگاه تعاوني اسلامي در سراي مرحوم هاشم‌خان کاوه واقع در خيابان حضرتي نمودند و مايحتاج ارزان در اختيار مردم قرار مي‌گيرد.


يك‌شنبه ۱ بهمن، روزنامه‌ي اطلاعات

مقداري وجه نقد در راه‌پيمايي اربعين، بين مهناز جيحون و رودکي الي آيزنهاور مفقود گرديده، ۹۵۸۲۳۳ اطلاع و مژدگاني دريافت داريد.


يك‌شنبه ۱ بهمن، روزنامه‌ي اطلاعات

اطلاعيه‌‌ي مدرسه‌ی عالي علوم اقتصادي و اجتماعي بابلسر

از آن‌جايي‌که به دليل اعتصاب سراسري پست، هنوز تمام مدارک ارسالي متقاضيان تحصيل در اين مدرسه‌ي عالي به کميته‌ي پذيرش نرسيده است، لذا نتايج امر پذيرش دانشجو پس از پايان اعتصاب پست، در اسرع وقت از طريق جرايد به اطلاع عموم خواهد رسيد.


دوشنبه ۲ بهمن، روزنامه‌ي کيهان

مالک عزيز، از آن‌جايي‌که درآمد اغلب مردم اين روزها امکان اجاره‌ي بيش از ۳۵۰۰تومان را نمي‌دهد، در صورتي با ما تماس بگيريد که اجاره‌ي آپارتمان‌تان را به زير اين مبلغ رسانيده باشيد. سازمان مسکن ۸۵۰


سه‌شنبه ۳ بهمن، روزنامه‌ي کيهان

براي تحويل دوربين عکاسي با کليه‌ي لوازم آن که در روز اربعين به‌وسيله‌ي شخصي ناشناس به‌طور امانت به اين‌جانب سپرده شده بود، به آدرس گوهردشت، خيابان هفتم، فروشگاه طباطبائي مراجعه شود.


سه‌شنبه ۳ بهمن، روزنامه‌ي اطلاعات

اعلاميه‌ي نظام پزشکي مرکز

نظام پزشکي مرکز مراتب امتنان و تشکر خويش را از کليه‌ي همکاران عزيز در سراسر مملکت که در موقعيت حساس کشور در همه‌حال و همه‌وقت، در هر شرايط، با نهايت صبر و بردباري و شکيبايي وظائف اخلاقي و وجداني و انساني خود را فارغ از هرگونه مسائل جانبي به نحو مطلوب انجام داده، و در تسکين آلام بيماران و دردمندان و مجروحان مجاهدات قابل تقديس معمول داشته‌اند، اعلام مي‌دارد يقين است اين شيوه‌ي مرضيه را که اساس شرافت حرفه‌ي مقدس پزشکي بر آن استوار است کماکان ادامه خواهند داد و بر قدر و منزلت جامعه‌ي پزشکي خواهند افزود تا همه‌ي ما نزد هم‌وطنان عزيز سربلند و سرافراز باشيم.


چهارشنبه ۴ بهمن، روزنامه‌ي اطلاعات

خواهشي از يک هم‌وطن

من اين مطلب را از سوي مادري مي‌نويسم که به علت تألم، خود قادر به نوشتن نيست. پسر نوجوان اين مادر با کسب افتخار بسيار براي ايران در خارج از کشور تحصيل مي‌کند و اين مادر پس از ۲ سال دوري از فرزند تنها دل‌خوشي‌اش به عکسي بود که هميشه درون کيف خود نگه‌مي‌داشت. روزي که روزنامه‌ها پس از ۶۲روز اعتصاب منتشر شدند، اين مادر هنگام خريد روزنامه در ساعت ۷ شب در خيابان مهناز کيف کوچک چرمي مشکي خود را گم کرد. همان کيفي که عکس پسرش درون آن بود.

من اطمينان دارم شخصي که اين کيف را يافته، به علت آن‌که نمي‌دانسته کيف متعلق به چه کسي است، قادر به پس‌دادن آن نبوده است. درون کيف مبلغي بيش از يک‌هزاروسيصد‌تومان پول نيز بوده است. خواهش من از اين هم‌وطن عزيز اين است که اين مبلغ را به‌عنوان پاداش بردارد و فقط آن عکس را (که پسر نوجواني را در يونيفورم سبزرنگ مدرسه نشان مي‌دهد) پس بدهد.
اين دوست عزيز مي‌تواند با مراجعه به روزنامه‌ي اطلاعات در خيابان خيام، عکس را به آقاي مرشدي که در جلوي در ورودي مسؤول راهنمايي مراجعان است تحويل دهد و يا به هر ترتيبي که خود مي‌داند اقدام کند. با تشکر.

يک عضو از هيات تحريريه‌ي اطلاعات
 

ادامه‌ی این آگهی‌ها را می‌توانید در شماره‌ی پنجاه‌ودوم، بهمن ۹۳ ببینید.

یک دیدگاه در پاسخ به «به اطلاع می‌رساند»