bego antÒn

روایت

لذت جمع‌ کردن از کودکی با ماست. جمع کردن سنگ‌های رنگی کنار ساحل، عکس‌های آدامس، یادگاری‌های قدیمی؛ لذت داشتن مجموعه‌ای منحصر به فرد و از آن خود. لذت جست‌و‌جویی همیشگی در مسیر کمال. سوزان سونتاگ، که بنای رمان «عاشق آتش‌فشان» خود را بر زندگی یک مجموعه‌دار آثار نقاشی گذاشته بود، در متنی که می‌خوانید از کسانی می‌گوید که این دل‌مشغولی را هرگز از دست نمی‌دهند. چه مجموعه‌دار سکه باشند چه نقاشی چه کتاب، لذت جمع کردن همیشه با آن‌هاست.

تا مي‌بيني‌اش قند توي دلت آب مي‌شود، ولي به روي خودت نمي‌آوري. نمي‌خواهي صاحبِ الانش بفهمد چقدر برايت باارزش است. نمي‌خواهي قيمت را بالا بكشد يا مبادا كاري كني که اصلا نفروشد. پس بي‌محلي مي‌كني، خودت را مي‌زني به آن راه، می‌روی سراغ مورد بعدی يا شايد هم بروي بيرون و بگويي برمي‌گردي. در نقش كسي فرو می‌روی كه كمي علاقه‌مند است اما هول نشده. نظرش جلب شده، حتي وسوسه شده، اما اغوا و جادو نشده. کسی که حاضر نیست به صرف اينكه تصاحبش کند بیشتر از قیمت اولیه دست‌به‌جيب شود. مجموعه‌دار یک بازیگر است. شادي مجموعه‌دار هيچ‌وقت خُلّص نيست، همیشه يك تشويشي همراه دارد. چون هميشه چیز دیگری آن بيرون وجود دارد، شاید يك چيز بهتر.
 

ادامه‌ی این روايت را می‌توانید در شماره‌ی شصت و سوم بهمن ۹۴ ببینید.

*‌ این متن با عنوان The Collector در سال ۱۹۹۹ در کتاب A Passion for Books منتشر شده است.