بنفش چرک‌تاب

نوشته، تنظیم و صحنه‌پردازی‌شده برای اجراهای آماتور

۱- «چرا نمی‌تونی مار تو خونه نگه داری.»

۲- «پس تصمیم گرفته‌ئی گوش‌هاتو سوراخ کنی؟»

۳- «می‌دونی ساعت چنده؟»

۴- «می‌خوای چی‌چیِ منو قرض بگیری؟»

۵- «وانمود نکن که نمی‌دونی ماجرا چیه. خوبم می‌دونی.» (مادران پیشرفته)

۱- «چرا نمی‌تونی مار تو خونه نگه داری.»

صحنه: میز آشپزخانه، یک بشقاب پر از کلوچه کنار پارچ شیر سرد. مادر با تک‌گویی از خودش محبت ساطع می‌کند.

مادر: «عزیزم، می‌دونی که بابا و مامان چقدر دوستت دارن. معلومه که اگه بخوای مار نگه داری نه نمی‌گیم. بالاخره ما هم مثل تو حیوونا رو دوست داریم. فقط می‌خوایم اول درباره‌ش باهات حرف بزنیم… کلوچه بخور… اولین نگرانی‌مون واسه خود ماره. می‌دونی که مردم چقدر نسبت به‌شون تعصب و جهالت دارن. دلت می‌آد با دوست کوچولوت بری تو یه خونه پر از آدم و ببینی که سه‌سوته خالی بشه؟ معلومه که نه… کلوچه بخور… بعد هم اینکه پوشک کردنش خیلی سخته چون جایی نیست که پوشک بهش گیر کنه. … کلوچه بخور… واقعا کاش مارها تصویر بهتری از خودشون ساخته بودن. تو می‌دونی، منم می‌دونم که اونام همون‌قدر که ما ازشون می‌ترسیم ازمون می‌ترسن. اینکه هیچ‌وقت ندیده‌یم یه مار لابه‌لای علف‌‌ها چشمش به یه آدم بیفته و غش کنه، دلیل نمی‌شه که فکر کنیم احساس ندارن… هرچی دلت می‌خواد کلوچه بخور… پس حله دیگه. به (اسم همکلاسی) بگو خیلی لطف داره که می‌خواد مارِش رو بده به تو ولی یه مار به یه محیط خانوادگی باثبات احتیاج داره. می‌دونم. ممکنه این‌جور به‌نظر بیاد که ما یه خانواده‌ی باثبات هستیم عزیزم ولی بهش بگو اگه یه مار بیاد توی این خونه، مادرت فرار می‌کنه و هیچ‌وقتم برنمی‌گرده.»

ادامه‌ی این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی شصت و نهم، شهريور ۹۵ ببینید.

*‌‌‌ ‌‌ اين متن انتخابي است از كتاب Motherhood: The second Oldest Profession كه در سال ۱۹۸۳ منتشر شده است.