تصویر میرزا حسن‌خان رشدیه کنار شاگردان و فرزندانش

روایت × سند

بخشی از تعلیم‌نامه‌ی معلمان در دوره‌ی قاجار

آموزش همیشه مخصوص کودکان و نوجوانان یا نوآموزان نیست، معلمان نیز برای آموزگار شدن به آموزش نیاز دارند. شاید یک قرن قبل، کمتر کسی اهمیت می‌داد که معلم چگونه با نوآموزان سلوک کند، برخیزد و بنشیند و زبانی جز ترکه‌ی آلبالو و چوب و فلک را برگزیند. چطور جز خواندن و نوشتن، اندیشه کردن را هم بیاموزاند. میرزا حسن رشدیه نخستین کسی است که به فکر افتاد قدمی آموزشی فراتر از مکتب و مکتب‌خانه بردارد. او دوره‌ی دانشسرای تعلیم را در بیروت و ایروان گذراند و به ابزار آموزش جدید و روش‌های نوین آن آشنا شد. سپس مدرسه تاسیس کرد و در آن کوشید نسلی را بار بیاورد که دیگر مسئله‌اش تنبیه و تذکار نباشد. چند کتاب در باب روش درس دادن و طرز رفتار در کلاس درس برای معلمین، نظیر هدایة‌التعلیم و کتاب‌هایی برای نوآموزان مانند بدایة ‌التعلیم منتشر کرد و سعی کرد یک شیوه‌نامه‌ی تدریس فراهم کند تا معلم بداند چطور کلمات را هجی کند یا در سوال و جواب مفهوم سپید و سیاه را شرح بدهد. آنچه در ادامه می‌خوانید، بخشی از روش تعلیمی است که او برای معلمین ابتدایی تالیف کرده بود.

مخفی نماند که تعلیم الف باء کتبی مر متعلمین مبتدی را بر طبق اصول قدیمه از قوانین سقیمه است. زحمتش بسیار و فایده‌اش اندک و علاوه بر ابطال عمر معلم و متعلم بسی مفاسد را مقدمتا به الواح ساده‌ی اطفال نقش می‌کند. عرض می‌کنم ای معلمین با عقل و هوش بیایید بنشینیم و مقاصد را یکی بکنیم و اگر غرضی غیر از ترقی و تربیت و پیشرفت تحصیلات نداریم هوای نفس را کناره بگذاریم و خاطر بر اجرای مقصود بگماریم و هرکس که زحمت کشیده و تجارب حاصل کرده اصول تعلیم و تدریسی به دست آورده ولو پایه‌ی دستگاهش پست است، تحقیرش نکنیم. اگر فی‌الواقع نتیجه‌ی افکارش عیبی ندارد همان را قبول کنیم زیرا که خود می‌دانیم اگر در اجرای قاعده‌ای متفق باشیم بسی فواید می‌بریم اگرچه آن قاعده پرفایده نباشد. نه این‌که هر یکی عامدا خود را به تجاهل زده، رایی بزنیم و جز رای خود رای دیگری را وقعی ننهیم. بیست‌ودو سال قبل که باب تعلیم در مملکت ما بسته و کلیدش شکسته بود به فکر گشایش این در افتادم. چون کلید نداشتم به کارخانه‌های کلیدسازی مهاجرت کردم. خواستم که خود کلیدساز باشم. یک سال با علمای این فن دمساز گشتم. بعد از تحصیل اجازه‌نامه‌ی رسمی، برای مزید تجربت مکتبی باز کرده معلومات خود را در تحت نظارت و اصلاحات استادی کامل به کار گذاشته شاگردهای خوب تربیت کردم.

طریقه‌ی الف بای صوتی
این بنده‌ی هیچ‌نیرزنده مدت بیست‌ودوسال در شبستان توفیق شمع تحقیق را افروخته و عقل ناقص بر عقول کامله دوخته و قانونی در تعلیم و تدریس اطفال آموخته است. اندکی از بسیار و نمونه‌ای از خروار بر طبق نمایش نهاده تقدیم خدمت معلمین دانشمند نموده عرض می‌کند که ساده‌ترین راه تعلیم الفبا همانا طریقه‌ی معروف الف بای صوتی است که امروزه در ممالک عثمانی و روسیه مقدمه‌ی معارف عمومیه و مفتاح افتتاح مکاتب ابتداییه است. مجملی از آن ایراد شده مفصلش به اذهان معلمین واگذار می‌شود.

طفل مبتدی نوآموز که وارد مجلس درس می‌شود قبل از آن‌که دیده‌ی التفات به خامه و دوات گشاید و دست به بر نامه و دفتر زند، از پنج روز تا پانزده روز به تفاوت مدارک متعلمین آن‌ها را به مذاکرات زبانی مشغول می‌کنیم. در ضمن این اشتغال عادت می‌دهیم که آنچه تلفظ می‌کنند لفظ قلم باشد و کلمات را شکسته‌بسته نکنند و جواب هر سوال را چنان روشن ادا کنند که اگر کسی مضمون سوال را نداند از جواب آن طفل استفاده‌ی سوال هم بنماید و در این بین ملتفت می‌کنیم که بتواند صداهای حروف و حرکات کلمات را از هم تشخیص دهد و بداند هر کلمه به چند صدا ادا می‌شود و ترتیب آن این است که اول کلمات دوحرفی را عنوان کرده می‌گوییم که کلمه‌ی «در» چند صدا دارد. طفل نمی‌داند که چه جواب بدهد. می‌گوییم چنان‌که این کلمه را به‌سرعت ادا می‌کنی هرچه به‌تانی و روشن‌تر بگویی خواهی دانست که به چند صدا ادا می‌شود تا قدری اصوات را کشیده‌تر می‌گوید. آن‌وقت ملتفت شده جواب می‌دهد که کلمه‌ی «در» سه صدا دارد: اول «د»، دویم «ـَ»، سیم «ر». چندی توسن افکار طفل را در میدان کلمات دو حرفی به جولان می‌آوریم و تمام انواع این قبیل کلمات را زیر و رو می‌کند تا می‌رسد به کلمات سه‌حرفی. آن‌وقت می‌پرسیم که کلمه‌ی «خوش» چند صدا دارد. اول «خ»، دویم «او»، سیم «ش»، تا می‌رسیم به بعضی کلمات سه‌حرفی که دارای چهار پنج صوت هستند. مثلا می‌پرسیم که کلمه‌ی دست چند صدا دارد و قس علی هذا.

ادامه‌ی این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی هشتادويكم، مهر ۹۶ ببینید.

*‌‌‌‌تعليم‌نامه‌ی بدائيه‌ی رشديه، تاليف ميرزا حسن رشديه، به امر وزارت جليله‌ی فرهنگ، رمضان ۱۳۲۱ ق.