یادداشت مهمان

يادداشت دبير مهمان

امروزه ترجمه‌ی آثار داستانی انگلیسی‌زبان بر ادبیات و فرهنگ ما تاثیری بسزا دارد. یکی به این دلیل که این ادبیات اگر حرف اول را در عرصه‌ی داستان و رمان معاصر نزند، یکی از چند صدای مهم این عرصه است. دلیل دیگرش فراگیر شدن هرچه بیشتر زبان انگلیسی و روی آوردن زبان‌دان‌های بیشتر به ترجمه از این زبان است. وفور مترجم ادبیات از زبان انگلیسی‌ تا بدان‌جا است که امروز کمتر رمان تازه یا کلاسیکی یافت می‌شود که مترجمی قلم خود را در ترجمه‌ی آن نیازموده باشد. البته این‌جا صحبت فقط از کمیت است؛ کیفیت برخی از این ترجمه‌ها خود یکی داستان است پر آب چشم.

به برکت همین کثرت قلمی که در ترجمه‌ی ادبیات انگلیسی‌زبان وجود دارد، نه‌تنها بسیاری از آثار کلاسیک و ماندگار به فارسی ترجمه شده‌اند و می‌شوند، بلکه ما امروز با آثار بسیاری از نویسندگان معاصر این ادبیات، حتی نویسندگان نوقلم، نیز آشنا شده‌ایم، آن ‌هم نه یک بار که گاه چند بار، به قلم چند مترجم. غث و ثمین با هم است، درهم. در کنار گروهی از مترجمان ادبی برجسته که معیارهای ترجمه به زبان فارسی را چند گام به پیش برده‌اند، انبوهی نیز بی‌آن‌که مهارت و استطاعت ترجمه را داشته باشند، این حرفه را برگزیده‌اند. در این میان، چه بسیار رمان‌ها و داستان‌های ناب که به آفت‌ قلم‌های ناپخته‌ی مترجمان گرفتار شد‌ه‌اند و چه بسیار داستان‌ها و رمان‌ها که ترجمه شده‌اند بی‌آن‌که ارزش ترجمه شدن داشته باشند یا زمان برای ترجمه‌شان مناسب نبوده و ممیزی و خودممیزی آن‌ها را از هر معنا و جذابیتی تهی کرده است.

برای این شماره‌ی داستان همشهری سه داستان برگزیده از ادبیات امروز آمریکای شمالی انتخاب کرده‌ایم و جا دارد همین‌جا از مترجمان گرامی و دوستان خوبم فرزانه طاهری و لیلا نصیری‌ها تشکر کنم که دعوت مرا برای ترجمه‌ی این داستان‌ها پذیرفتند. نویسندگان این داستان‌‌ها معاصرند ولی از یک نسل نیستند. آنچه آن‌ها را شایسته‌ی صفت «معاصر» می‌کند، نگاه نامتعارف‌شان به انسان امروز و دغدغه‌های او است؛ نگاهی که دیگری را در درون و بیرون انسان‌ها می‌کاود. درد بزرگ انسان امروز تنهایی و بی‌پناهی است؛ نمی‌تواند با همنوعانش، با دیگران، ارتباط برقرار کند؛ گذشته‌ را همچون باری بر دوش می‌کشد و در پی چاره به معجزه و اسطوره و کیش‌ها و آیین‌ها می‌آویزد.

دنیس جانسن (۲۰۱۷ـ ۱۹۴۹) که داستان «اورژانس» را به قلم او می‌خوانیم، دانش‌آموخته‌ی کارگاه نویسندگان آیوا و از شاگردان ریموند کارور بوده و کارنامه‌ی کم‌وبیش پرباری از خود به جا گذاشته است. با مجموعه‌داستان فرزند مسیح به شهرت رسید و رمانش با عنوان درخت‌دود (۲۰۰۷) جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا را گرفت و به فهرست نهایی پولیتزر راه یافت.

داستان‌های تد چیانگ، که «سکوت بزرگِ» او را با ترجمه‌ی شیوای فرزانه طاهری می‌خوانید، بیشتر در ژانر داستان‌های علمی‌‌‌تخیلی جای می‌گیرد. این داستان‌نویس چینی‌تبار که سال ۱۹۶۷ در آمریکا متولد شده، نویسنده‌ی پرکاری نیست ولی آثارش همیشه مورد توجه بوده و جایزه‌های زیادی گرفته است. «سکوت بزرگ» از داستان‌های برگزیده‌ی مجموعه‌ی بهترین داستان‌های کوتاه آمریکایی سال ۲۰۱۶ است که معمولا به داستان‌های علمی‌‌تخیلی اعتنایی ندارد.

داستان «معابد» نوشته‌ی ادریَن سِلت، را لیلا نصیری‌ها ترجمه کرده است. ادریَن سِلت، که جوان‌ترین نویسنده‌ی مجموعه‌ی سه‌گانه‌ی این شماره است، رمان تقدیرشده‌ای به نام دخترها دارد و جایزه‌ی کتاب پِن را در جنوب غرب آمریکا به دست آورده است. داستان‌های کوتاه و کمیک‌استریپ‌های ادرین سلت در نشریات مختلف چاپ شده است.