یه جونش رفت

امید مهدی‌زاده (بخشی از اثر)

یک تجربه

چند روایت از هم‌نشینی با کنسول‌های بازی

ای‌کی‌یوسانی: نوعی قدرت‌نماییِ معمول با دسته‌ی آتاری. در این روش کاربر دسته را روی سر خود قرار می‌دهد و بازی می‌کند. دلیل این حرکت هم‌چنان یک معماست.

جمع‌کردن: سرنوشت تراژیکی که با آغاز دوره‌ی امتحان‌ها بر سر کنسول‌های بازی می‌آید. فاعل این مصدر معمولا مادر خانواده است.

جون: شکل تغییر‌یافته‌ی کلمه‌ی جان. آن را گوهر وجودی هر ذی‌حیاتی دانسته‌اند. عموما سه عدد از آن به‌صورت علی‌الحساب در اختیار بازیکن قرار داده می‌شود تا در صورت سوختن، به بازی برگردد. متکلمان معتقدند چون گوهر وجودی ثابت است، بازیکن بعد از استفاده از جان‌های اضافی، همان حکمی را خواهد داشت که پیش از سوختن داشته است.

خون: طیفی میانِ وجود و عدم. هر جون از مقداری خون تشکیل شده که در بسیاری بازی‌ها به‌صورت نواری در بالای صفحه نمایان می‌شود و با ضربه‌خوردن کاهش می‌یابد. در بازی‌هایی که جون اضافی وجود ندارد، خون، تنها نشان‌گرِ توانایی بازیکن برای ادامه‌ی بازی است.

دست: با دسته اشتباه نشود. دست به هر دور بازی می‌گفتند که کاربر در انتهای آن گیم‌اُور می‌شد. بسیاری از عبارت «این دستِ آخره» برای خریدِ زمان جهت بازیِ بیشتر استفاده می‌کردند. سوءاستفاده از این عبارت به حدی رسید که بسیاری از والدین حتی در صورت صدقِ گفتار، آن را قبول نمی‌کردند.

دسته‌اصلی: هر کنسول با یک دسته‌ی اصلی فروخته می‌شد که رابط اصلی بین کاربر و دستگاه بازی بود. این دسته‌ها کیفیتی بهتر از نمونه‌های قابل خرید در بازار داشتند. حتی اگر دسته‌ی اصلیِ دستگاه دیگری را به دستگاه خودتان می‌زدید، تبدیل به دسته‌بَده می‌شد. با استناد به این موضوع، بسیاری از بازی‌دوست‌ها دسته‌اصلی را تصویری ذهنی می‌دانند که لزوما مابه‌ازای بیرونی ندارد.

دسته‌بَده: دسته‌هایی که از چین می‌آوردند، کیفیتی نازل داشتند و از این رو گاهی در طول بازی دکمه‌هایشان کار نمی‌کرد که به شکست کاربر منجر می‌شد. بازیکنانِ قَدَر برای به‌رخ‌کشیدن توان‌شان از این دسته‌ها استفاده می‌کردند که همتی بلند می‌طلبید.

رمز زدن: یا قدرتی‌ زدن، در بسیاری از بازی‌ها امکانات ویژه‌ای با فشاردادنِ توابعِ مشخصی از دکمه‌ها به‌دست می‌آید که به این توابع رمز می‌گویند. مجموعه‌ی این توابع در قالب دفترچه‌هایی زردرنگ قابل ابتیاع بود. نام عمومی این رمزها ضدهمه‌چی یا ضدضربه است و سازندگان بازی، بی‌هیچ دلیل خاصی آن را در بازی قرار می‌دهند. کاربری که ضدهمه‌چی زده باشد، بازیکنش خون از دست نمی‌دهد. لازم به ذکر است در بسیاری از بازی‌ها، ضد‌همه‌چی حتی افتادن از پرتگاه‌ها را هم بی‌اثر می‌کند.

فوتش کن: فعل امر از «فوت‌کردن». در زمان‌هایی که دستگاه بازی را شروع نمی‌کرد، هوا را با فشار به شیار نوار بازی می‌دمیدند تا گردوخاک احتمالی از بین برود. گاهی نیاز می‌شد شیار نوار دستگاه هم فوت شود که در آن‌صورت می‌بایست محافظ شیار دستگاه را باز کنند و سپس درون آن فوت نمایند. گاهی که این عمل نتیجه‌ی لازم را نمی‌داد از تُفی‌کردنِ نوار هم استفاده می‌شد؛ به این شکل که به‌دقت مقداری از آب دهان را روی قسمت رسانای نوار می‌کشیدند.

فینیشیم: در بازی مُرتال‌کُمبَتِ سگا در انتهای هر دست، بازیکنِ برنده می‌توانست با زدن رمز، اعمال خشونت‌باری روی بازیکن بازنده اجرا کند. این رمزها را به‌خاطر صدای رئیسِ بازی که به زبان لاتین فرمان مرگ بازنده را صادر می‌کرد، فینیشیم می‌گفتند.

لبه: لبه دال بر تعداد بازی‌های موجود در نوار است و ربطی به edge در انگلیسی ندارد.

نقطه‌ی اتمی: در بازی فوتبال ایرادی در برنامه بود که در نتیجه‌ی آن هر شوتی از منطقه‌ای خاص در زمین گل می‌شد. استفاده از این نقطه در بازی‌های دونفره ممنوع بود و جریمه‌ی خاطی یک گل‌به‌خودی بود.

نوار هزارلبه: نوعی کلاه‌برداری متداول در زمان فروش نوارهای بازی. نواری که عموما ده الی بیست بازی در خود دارد و نهصد‌و‌هشتاد تا نهصد‌و‌نود واریاسیونِ همان بازی‌ها را کنار آن قرار داده‌اند. عموما این نوارها نهصد‌و‌نود‌و‌نه عنوان دارند که حتی ادعای تعدادشان را نیز با شک رو‌به‌رو می‌کند.

نوار هزار‌و‌یک‌لبه: همان نوار هزار‌لبه که بعضی در جهت اعاده‌ی حیثیت آن و یا فروش بیشترش به این نام می‌فروختند.