در دستگاه مفصل سلطنتی دوران قاجار، آبدارخانه همیشه اهمیتی ورای دیگر مکانها داشته است. آبدارخانه، مطبخ کوچکی بوده در مجاورت سلطان که از دندانگیر گرفته تا نیمرو با خیاروپنیر در آن پیدا میشده. نه مطبخ کامل بوده ، و نه محلی که تنها به کار دمکردن چای و جوشآوردن قهوه بیاید. در دورهی ناصری شکل آبدارخانه نسبت به قبل، متفاوت شد. برخی صبحها محل جلسهی رجال بود و گاهی هم شاه در آن استراحت میکرد و چندخطی مینوشت و بروات ولایات را میخواند و حتی تعدادی کتاب در قفسهای چیده بود که مخصوص مطالعه در آبدارخانه بود. اسباب آبدارخانه هم متناسب با همان شکل استفاده از آن فراهم میشد؛ قوریهای نقرهی کار ژاپن و چین، قندانهای مرصع، سماورهای مِسوار روس، قاشقهای چای و مرباخوریِ روکشطلای انگلیسی و از همه مهمتر قلیانهای جواهرنشان که جزو لاینفکی بودند از لوازم سلطنت. استکانهای فرانسوی برای چای و محرماتیهای پیچِ روسی برای شربت هل و گلاب. قهوهجوشها فقط برای قهوه نبودند و گاهی نباتداغ را هم در همانها برای شاه میبردند. از همهی اینها گذشته، آبدارباشی بود که مثل ابراهیمخان امینالسلطان میتوانست یکشبه ره صدساله برود؛ از مباشرت در امور بنایی اندرونی گرفته تا وساطت برای شاهزادگان خانهنشین. این اهمیت را در فهرست اسباب آبدارخانه هم میشود دید؛ فهرستی که بیشتر شبیه صورت یک خزانهی جواهر است تا مجموعهای از اشیاء روزمره در قفسهها و گنجههای اسباب آبداری.
کتابچهي بازديد اسباب موجودي قهوهخانهي مبارکه که به تاريخ يوم جمعه ششم شهر ربيعالاول بارس ئيل ۱۲۹۶ [۹ اسفند ۱۲۵۷]، چاکر درگاه ميرزاحسين مستوفي، مامور به بازديد شد که از عاليجاه حاجي محمدخان قهوهچيباشي بگيرد و تحويل مقربالخاقان غلامعليخان قهوهچيباشي نمايد.
قهوهخوري و غيره
قهوهجوش طلاي تکمه الماس، زمرد تخمه به دور، اعلي، درشت، مال مرحومه فروغالسلطنه.
سيني مدوّر و زيرفنجان قهوهخوري، طلاي ميناي برگ موئي که رقم دارد، کشيده و تحويل شد.
زيرفنجان قهوهخوري، طلاي مليلهي مُکلّل به فيروزه، پيشکِشيِ مرحوم حسينخان شهابالملک که پنج قطعه فيروزهي آن افتاده است، دو عدد. موافق دستخط همايوني يک عدد از اين زيرفنجان طلا و فيروزه شده، به عزيزالسلطان عنايت فرموده شده.
زيرفنجان قهوهخوري طلاي ميناي کار پاريس که جوف آن سنتور[۱] دارد و خيلي اعلي است، هفت عدد.
قليان و سرقليان سلام و حرمي و شيشه به موجب تفصيل
قليان سلام، تمام اسباب مرصع کرنايي[۲] که تهقليان بلور است، يک دستگاه.
سرپوش بزرگ و سرقليان و زنجير: تکمه؛ پانزده عدد/ الماس پيکاني سرسري تخميناً ششقيراطي، يک قطعه/ الماس ريزه، چهارده قطعه.
گلويي: الماس رو آيينه مربع تخميناً شش آنه[۳] ، ده عدد/ الماس وسط دايره، تخميناً يکآنهونيم، شش عدد/ گل بزرگ اطراف سرپوش؛ چهارده گل/ لعل تخمه، تخميناً ششقيراطي، يک قطعه/ الماس دور تخمه، يازده عدد/ لعل ششقيراطي تخميناً، چهارده قطعه/ الماس سهربعي و کمتر، شش قطعه/ سه پرّه مابين گلها؛ بيستويک قطعه/ الماس آينه، ششآنه الي يکآنهونيم، شانزده قطعه/ ياقوت ريزه وسط دايره؛ پنج قطعه/ زمرد ريزه، بيستودو عدد/ کيلاوي[۴] مابين سرپوش؛ بيست قطعه/ الماس، پنج قطعه/ لعل کيلاوي بالا درشتتراش رو آينه، تخميناً يکقيراطونيمي و کمتر، هشت قطعه.
ريسهي زمرد سوراخدار، مدوّر تسبيحي که فاصلهي هر قطعه زمرد، يک چند مرواريد ريزه دارد و عوض زنجير سرقليان است.
لولاي سر قليان و بادگير که طلاي الماسنشان است.
سر قليان که عليحده است، طلاي جواهر نشان.
تَهنيِ طلاي مرصع که به ميانهي قليان وصل است و جواهر آن بر روي هم شمرده ميشود: الماس؛ شصتويک قطعه/ ياقوت ريزه، پنجاهويک قطعه/ زمرد که بدل هستند؛ بيستوهفت قطعه.
زيرقليان مرصع سلام که سابق مرواريددور بود، در اودئيل حسبالامر الاقدس الاعلي، شکسته و از نو، فيضاللهخان زرگر تختهي طلاي قلمزدهي جواهرنشان ساخته که پايههاي تخته، همان پايههاي قديم است.
قليان نارجيل طلا، تخم شترمرغ مُنبت که مرحوم نظامالدوله ساخته و سرقليان و بادگير طلاي آن عليحده نوشته خواهد شد، يک دستگاه.
سرقليان طلا که سنگ آن مرمر است، سر و ته آن را طلا گرفتهاند، بهانضمام زنجير طلا با گچ و ذغال که تحويل موزه شده، يک دستگاه.
نارجيل تخم شترمرغ، منبت که عرقچين بالا و بين طلاست و نيِ مفتولي نقره با سه گوي طلا دارد، يک دستگاه.
سرقليان طلاي سنگ طلايي فيروزه که مرحوم قوامالدوله به جهت ميرزا کاظمخان فرستاده بود، سواي ميلاب[۵] و کوره و زنبق
[۶] طلاي فيروزهنشانِ لولهنقره که در سفر فرنگستان در مملکت روس از قرار دستخط همايون به امپراطور روسيه داده شده، پنجاهوسه عدد.
سرقليان فولاد سر چوب نقره با زنبق نقره و زنجير و بادگير نقره و زه نقره، ته چوب موريانهخورده و اسقاط شده است.
منقل سواري و غيره
منقل سواري بهانضمام زنجير نقره کار استاد ابراهيم،
خاکانداز، عمل استاد ابراهيم زرگرباشي،
انبر کار استاد ابراهيم، مقرر شد فيضاللهخان شکسته و از نو ساخته و تحويل شود.
جام پاي سماور كار استاد ابراهيم زرگرباشي که موافق رقم است.
زير سماور نقرهي مربع ديوارهبلند، پيشکشيِ مرحوم نظامالدوله است، موافق يک زوج.
سماور مفضّض[۷] بزرگ مارپيچ که از انبار داده شده، بهانضمام سماور مسبار[۸] موافق يک عدد با ملحقات.
زيرفنجان طلاي ميناي طرح محرمات که يک راه آن گل و برگ و متن ميناي آبي هست، و يک راه ديگر برگ مويي پشت مار است و عوض خوشهي انگور مرواريد کار شده، کار پاريس خيلي اعلي، بهانضمام قوطي مخمل ؛ دوازده عدد.
اسباب چايخوري
قوري طلا که سر درب آن فيروزه کار شده و روي درب در وسط يک قطعه لعل نيمقيراطي دارد، در بازديد آقامحمد گفت که لعل سست شده است.
قاشق آبنباتخوري طلا که شکسته شده و تحويل فيضاللهخان شد با اطلاع جناب امينالسلطان، موافق هشتادمثقال و بيستويک نخود.
سيني چايخوري خوانچهي مستطيل طلاي امپريال، عمل استاد ابراهيم زرگرباشي؛ دو عدد.
سيني طلاي کوچک خوانچه که حاوي يک فنجان است و فيضاللهخان از طلاهاي قهوهخانه که شکستهشده ساخته است، يک عدد.
انفيهدان و غيره
قوطي سليماني جاي انفيه که سرکار اقدس اعلي خودشان به قهوهخانهي مبارکه دادهاند که زه اطراف آن طلاست، يک عدد.
فلفلدان طلاي ميناي مرصع، بهانضمام درب که الماس ريزه و زمرد بدل دارد، زمرد بدل؛ سيويک قطعه.
الماس؛ پانزده قطعه روي آينه.
اين اسباب موجودي قهوهخانهي مبارکه بود، تحويل مقربالخاقان، غلامعليخان قهوهچيباشي جديد داده شده است. هرگاه محقق بشود که سواي اين اسبابها چيز ديگري به مقربالخاقان حاجي محمدخان و پسرش تحويل داده شده است، و قبض از آنها در نزد صاحب جمعان ديوان اعلي ابراز شود، بهعينه مسترد و تحويل غلامعليخان بايد داده شود، اسباب طلا و نقرهي مرصع و ساده که در قهوهخانهي مبارکه موجود بود، اما به ثبت سابق تطبيق شده است، به موجب تفصيلات اين کتابچه است. المتوکل علي الله، هدايت الله[۹]
* دفترچهی اسباب آبدارخانهی سلطنتی و اثاثهی دولتی کاخگلستان شمارهی دفتر ۳۷