ايران زندگاني ساحلي مي‌خواهد

نمایی از لنگرگاه کشتی‌های بخار در بندر بوشهر؛ اواخر عصر ناصری

روایت × گزارش

جدل خوانندگان حبل‌المتین درباره‌ی وضعیت جنوب ایران

دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۰۳، شماره‌ي ۵،صفحه‌ي يك

معاونين ساحلي حبل‌المتين توجه نمايند

حبل‌المتين از معاونين ساحلي خود خواهش مي‌نمايد که آن‌چه در اصلاح سواحل و کشتي‌راني و کشتي‌سازي و اصول عمراني و ترقيات تجارتي آن نواحي مي‌دانند و يا مي‌توانند اطلاعات نافعه حاصل کرده و با حبل‌المتين همراهي کنند. ما نيز به اسم و رسم از طرف آنان با تشکر خواهيم نگاشت.

وقتي در صفحه‌ي عالَم و نقشه‌ي دنيا نظر انداخته‌ايد، ديده خواهد شد که آباداني عمده‌ي عالَم و شهرهاي بزرگ دنيا در ساحل و کنار دريا واقع گرديده است؛ لندن، نيويارک، پاريس، برلن، يکوهاما، شنگائي، پيکن، لنن‌گراد، اسلامبول، کلکته، بمبئي، و… که بزرگترين شهرهاي تجارتي و سياستي دنيااند، همه در کنار دريا واقع گرديده، نهايت اين‌که بعضي در کنار رودخانه واقع‌اند. از طرف ديگر همين‌که نظر به نقشه‌ي ايران مي‌افکنيم مي‌بينيم که ويران‌ترين و خراب‌ترين نقاط ما همانا سواحل و بنادر ماست. نقيصه‌ي عدم توجه به سواحل و بنادر، براي ايرانيان يکي از امور تاريخي است…
حبل‌المتين


جواب مقاله‌ي ايران زندگاني ساحلي مي‌خواهد / شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۰۳
مدير حبل‌المتين! نقشه‌ي سواحل خليج‌فارس و وضعيت آن پيش جناب‌عالي از همه‌کس بهتر معلوم است. هيچ فراموش نمي‌کنم که در ابتداي جنگ بين‌الملل که هنوز روزنامه‌ي حبل‌المتين داير بود نمي‌دانم در کدام شماره بود که شرح مبسوطي راجع‌به اهميت خليج‌فارس و مخصوصا تنگه‌ي هرمز مرقوم شده بود. بالاخره تنگه‌ي هرمز را از حيث اهميت براي ايران، کمتر از دره‌ي دانيال براي تُرکي نمي‌دانستيد. با اين‌که يکي از اساسِ خيلي بزرگ استقلال ايران، حفظ و نگه‌داري اين تنگه مي‌باشد، به اندازه‌اي دولت ايران نسبت به سواحل خليج‌فارس و اين قسمت مملکت بي‌علاقگي به خرج داده که برخي خيال مي‌کنند که اصلا دولت ايران اين قسمت را مالک نيست يا اين‌که فراموش کرده است.

آقاي مدير، گذشته از مراتب جغرافيايي اين منطقه، در تمام اين جزاير و سواحل، معادن مهمي موجود است که اگر چنان‌چه دولت عايدات آن را چندي اختصاص به صرف تعميرات اين نقاط بنمايد کافي و مستغني از اين مي‌شود که براي تعميرات سواحل خود محتاج به يک قرضه‌ي بزرگي بشود.

۱ جزيره‌ي هرمز که در دهنه‌ي تنگه واقع شده، داراي يک معدن عمده است که مصرف آن براي تقريبا تمام دنيا منحصر است. براي استخراج اين معدن چنان‌چه فعلا امتياز آن را دولت به امين‌التجار داده است، مخارج خيلي جزئي و به‌طور آساني ميسر است ولي افسوس که دولت نفهميده اين امتياز را به ديگري محول نموده؛ يعني امتيازکننده در سال هجده‌هزار تومان مخارج مي‌کند و صدهزار تومان سود مي‌برد. خوب بود اين معدن را دولت خود استفاده مي‌نمود و منافع آن که در سال اگر جزئي توجهي شود سيصد الي چهارصد هزار تومان عايدات خالص تحصيل مي‌توان نمود.

۲ جزيره‌ي هنجام که امروزه انبار جهازات انگلستان است و ايستگاه بزرگ جهازات بحري انگليس در خليج‌فارس و داراي تلگراف و بي‌سيم مي‌باشد، داراي معدن نمک مي‌باشد که امتياز آن هم به آقا ميرزا حسينعلي کازروني تاجر بوشهري داده شده است و ايشان بين سه نفر مشترک تقسيم نموده‌اند و يک مبلغ جزئي عايد دولت مي‌شود و دولت ما متاسفانه، در اين جزيره هيچ قسم اقتدار ندارد. با وجودي که شرمم مي‌آيد عرض کنم ـ قلم شکسته باد ـ مي‌توان گفت اين جزيره مجزا از ايران است. اگر دولت توجهي نکند کم‌کم به سرنوشت جزيره‌ي بحرين دچار خواهد شد.

۳ جزيره‌ي قشم هم داراي معدن نفط مي‌باشد که متاسفانه امتيازش از دست ما خارج و منافع آن نصيب ديگران است.

۴ بندر خمير داراي معدن گوگرد معروف و استخراجش خيلي آسان و کم‌خرج است.

۵ بندر ميناب صادرات خرما، ليمو و انبه‌اش زياد و به اندک‌توجهي ممکن است تالي بصره شود.

دولت ايران چنان‌چه بخواهد داراي بحريه‌ي قابل شود:

۱ بايد تمام مايحتاج خود را در خليج‌فارس تهيه نمايد و جهازاتي هم که بنا مي‌نمايد بايد توسط نفط کار کند نه زغال‌سنگ.
۲ بايد اقلا داراي يک رشته خط آهن از شمال به جنوب باشد که چوب‌هاي لازمه را از جنگل‌هاي مختلف ايران تهيه نمايد.
۳ بايد در بوشهر و جزيره‌ي خارک و جزيره‌ي قشم داک‌هاي [= حوضچه‌هاي]بزرگي براي کشتي‌سازي تهيه نمايند.
۴ عمله‌جات کشتي‌سازي بايد از اهالي بنادر مخصوصا از اهالي بوشهر و خارک اختصاص دهد. مدرسه‌ي بحري را بايد در بوشهر بنا نمايند.
۵ عايدات معادن و ماليات جنوب را اختصاص دهد براي تعمير سواحل و قِلاع آن.
۶ مامورين دولت که به اين صفحات اعزام مي‌شوند بايد جنبه‌ي سياسي آن‌ها بيش از جنبه‌ي پول‌جمع‌کني ايشان باشد.
به عقيده‌ي من دولت بايد سواحل جنوبي خود را بيش از داخله و حتي طهران اهميت دهد. قدر اين سواحل را نمي‌دانيم. دولت ما غافل است از اين‌که هرگاه مناطق مرزنشين بي‌توجهي ببينند، سوداي جدايي‌طلبي بر سرشان مي‌افتد و ممکن است مثل بحرين از خاک وطن فکاک شوند.

يک نفر از بندرعباس
 

ادامه‌ی این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی پنجاه‌وهفتم، مرداد ۹۴ ببینید.

*نشريه‌ي حبل‌المتين، سال ۱۳۰۳ شمسي