مهدیقلی هدایت، پسر رضاقليخان لـلهباشي، در پانزدهسالگی راهی آلمان شد. پس از بازگشت به ایران، در بیستوسهسالگی معلم زبان آلمانی دارالفنون شد. بعدها به ریاست دارالفنون و پستخانه و گمرک و حکومت آذربایجان و مناصب دیگر هم رسید. در سن چهل سالگي به همراه علياصغر خان امينالسلطان تصميم گرفت به سفر حج برود. از قضا دوستي آمريكايي به ايشان پيشنهاد نمود تا از مسير متفاوتي ابتدا به شرق آسيا بروند و سپس آمريكا و بعد از آن از شمال آفريقا به عربستان سفر كنند.
سفر مهدیقلی هدایت و همراهانش به ژاپن مقارن بوده است با جنگ روسیه و ژاپن. ژاپن در این سالها از آزمون تجدد پیروز بیرون آمده، چین را در جنگ سالهای ۹۵-۱۸۹۴ شکست داده، با دولتهای اروپایی کوس برابری و رقابت زده، با بریتانیا پیمان اتحاد بسته و آمادهی انتقام گرفتن از روسیه است که به بندر آرتور چنگ انداخته.
هدایت و همراهانش از راه انزلی و باکو و باطوم به مسکو میروند و مسیرشان را با راهآهن سیبری و منچوری ادامه میدهند و به بندر آرتور و از آنجا به چیفو در مرز شرقی چین میرسند و سپس با قطار به تینسین و پکن میروند. در سفری دوروزه با کشتی از شانگهای به ناگاساکی، بندری در غرب ژاپن، وارد میشوند. آنها در ۹ دسامبر ۱۹۰۳ وارد ژاپن میشوند. پس از گردش در ناگاساکی، کیوتو، و کوبه، روز ۱۴ دسامبر به توکیو میرسند و تا ۶ ژانویه که با کشتی روانهی آمریکا میشوند، بیستودو روز در این شهر میمانند. به گفتهی هدایت فردای روزی که از ژاپن خارج میشوند، ژاپن به روسیه اعلام جنگ میکند.
در شانگهای تحقیق از راه کرده بودم. گفتند اول بندر ناگاساکی است اما بهتر است در بندر کوبه پیاده شوید که دریای وسط باریکهای از اقیانوس آرام را که میان دو جزیرهی هنشو و شیکوکو از چهار جزیرهی اصلی خاک ژاپن افتاده است، دیده باشید.
از شانگهای به ناگاساکی را کشتی در کمتر از چهلوهشت ساعت طی کرد. روز شنبه ۱۵ رمضان مطابق ۷ دسامبر ۱۹۰۳ (۱۵ آذر ۱۲۸۱ خورشیدی) از شانگهای حرکت کرده بودیم. کشتی تندسیر بود و یکسره آمد.
لازمهي پذيرايي غُربا
اطراف ناگاساکی ماهور است. دریا در درّه پنجه افکنده، آخر درّه بندر است. در دهنهی محل قرنطین، نیم ساعت نگذشت که قایق بخاری وارد شد.
طبیبِ صحیحه بود و ژاپنی. با کمال احترام و حدود محفوظ به دفاتر و اسناد کشتیها وارسی کرد. مسافرین از مرد و زن در ناهارخوری کشتی جمع شدیم. جناب دکتر سرِ پله ایستاد. یکیک به اسم سان دید، رد کرد. اجازهی حرکت به کشتی داد و رفت.
ژاپنی خاک خود را نیپُن میگوید. زِپانگ نام ژاپن در چینی است. لفظ ژاپن از آنجا پیدا شده است. نیپُن برآمدنگاه آفتاب است. ژاپن شامل نه جزیرهی بزرگ است. هشت جزیره از آنها را که نجیب میشمارند «یاشیما» میگویند. یزو از این جرگه بیرون است و محل سکنای مردم وحشی آئینوُ. جزایر را مجموعا یاماتو مینامند.
آنچه لازمهی پذیرایی غُرباست در ژاپن فراهم است. در ناگاساکی هتلی به نام محل در دسترس مسافرین است. اتاقی گرفته، سر و رویی صفا دادیم.
ناگاساکی اول بندری است که ژاپن به روی اروپایی برگشوده است و آبگیر برای تعمیر کشتی و یک کارخانهی آهنگری (ذوب آهن) که متعلق به کمپانی داخله است. در اراضی ناگاساکی زغالسنگ هست. نقل زغالسنگ از بارکش به کشتی یکی از مناظر تماشایی بود که چند دقیقه ما را مشغول کرد. چهل پنجاه نفر زن زنبیلها در دست داشتند و دستبهدست میکردند به ضرب مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن. چابکی و نظم ایشان در عمل جالب توجه بود. گفتند به این ترتیب سیصدوهفتاد هزار تُن در یک روز جابهجا میکنند. گویی نهری از زغالسنگ بین دو کشتی جاری است.
مصالح آن چوب مخصوص است
چهارونیم بعدازظهر چهارشنبه ۱۹ رمضان به طرف کیوتو حرکت کردیم. تاگاتا مترجم همراه است. ساعت هفت بعدازظهر به کیوتو رسیدیم. از طرف حکومت، یکی در گارref]1]ایستگاه [/ref] منتظر بود. مردی آراسته در لباس مشکی. گفت مامور خدمتم. ما را به هتل یاآمی برد و تکریم تمامی کرد و رفت. هتل بر دامنهای واقع است مشرف به شهر.
صبح دیگر مردک آمد. پُروگرامی برای چندروزهی توقف در کیوتو تنظیم کردیم. مقصد او قصر کیوتو است. راهنما اجازهی مخصوصی داشت. قصر مذکور از ابنیهی قدیمه و در ژاپن منحصربهفرد است. سالنهای مزین دارد. در و دیوار و سقف اندوده به لاک است، منقش و منبت. در کمال سادگی نهایت عظمت را دارد. جز بارگاه سلیمان مشبهبهی نمیجویم و رسا نیست.
تماشایی در ژاپن بیشتر صنایع این قوم است و کیوتو از مراکز نامی. عصر را به دیدن کارخانهی چینیسازی رفتیم. چینیسازی معروف کینگزان. روز دوم به تماشای کارخانهی میناسازی. بهطرزی مخصوص که نقشونگار محصور به مفتولی است از فلز برنج یا طلا که از صنایع مخصوص ژاپن است. کارخانهی تاکاهارا در این صنعت معروف است. مغازهی فوجی در منسوجات ید طولی دارد. حجرهی هَیاشی عتیقات میفروشد. در عرضهی هنر خودشان اهتمامی دارند و به تجارت توجه تام.
در مدخل حجرهی هیاشی، زنی سبد سیبی داشت. اتابک نیم ین بدو داد و گذشتیم. سراسیمه دنبال ما دوید که در عوض سیب برداریم. معلوم شد بلاعوض قبول نمیکند. لابد برگشتیم چند سیب برداشتیم.
به نشاني كلاه
راهآهن از جلگه میگذرد. طرف مغرب کوهها پیدا است. عبور از کنار دریاچهی «بیوا» در منظری و کوه فوجییاما در منظر دیگر، قطعات سوئیس را به نظر میآورد. فوجییاما دماوند ژاپن است که قلهی برفی دارد. در مصنوعات ژاپن، منسوج، منقوش، منقور، محکوک، همهجا کوه فوجی یکی از موضوعات مطلوب است. هیکل آن را از بلور دُرنما دارم، که وزنهی روی کاغذ است.
مغرب گذشته بود که به یوکوهاما رسیدیم. بندری است در شرق ژاپن و در حقیقت دروازهی توکیو.
ادامهی این مطلب را میتوانید در شمارهی شصت و هفتم، تير ۹۵ ببینید.
* بهرهی ژاپن: از سفرنامهی تشرف به مکهی معظمه از طریق چین، ژاپن، آمریکا، مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه)، ویرایش و شرح: هاشم رجبزاده، تهران، طهوری: ۱۳۸۹.