صحنه‌ای از بازی برزیل ـ اسکاتلند ۱۹۹۰

روایت

فوتبال مثل زندگی دو رو دارد، همان‌قدر که ورزش ارزانی است، می‌تواند تجملی باشد. همان‌قدر که ذهن‌ها را تسخیر می‌کند، می‌تواند کوهی از غم به دل بنشاند. روایت جهانگیر کوثری روایت نجات‌‌بخشی فوتبال در یکی از لحظه‌های غم‌انگیز و دور از انتظار زندگی است.

چهارشنبه، ۳۰ خرداد ۱۳۶۹، نوبت من بود که در جام‌جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا، مستقیم بازی برزیل و اسکاتلند را گزارش کنم. ساعت هشت شب رسیدم ساختمان پخش. از هفت مشغول آماده کردن مطالب برای گزارش بازی بودم. آن‌روزها اینترنت و اطلاعات امروزی در دسترس نبود اما آرشیو خودم کامل بود و تا شروع بازی وقت کافی داشتم ترکیب دو تیم را دربیاورم.

همین‌که برزیل یک سوی این دیدار بود کافی بود تا همه‌ی دوستداران فوتبال حتی در روستاهای دور هم تا آن‌وقت شب برای تماشای بازی بیدار بمانند. برزیل در دو بازی قبلی خود با سوئد و کاستاریکا برنده شده بود. اسکاتلند به کاستاریکا باخته بود اما تیم محکم و قلدری داشت، سوئد را برده بود و این بازی برایشان اهمیت ویژه‌ای داشت. برزیلی‌ها بهترین نفرات خود را در این بازی به میدان آورده بودند؛ جورجینیو، والدو، کاره‌کا، روماریو، آلمائو، برانکو… همه آمده بودند تا به سومین پیروزی خود دست پیدا کنند.

چه بازاری است این جام‌جهانی! به قول پیپ اسکوبار، نویسنده‌ی ورزشی نشریه‌ی آسیا تایمز، جام‌جهانی خود زندگی است با مقداری اندوه ذاتی. نمایش نیست، فیلم نیست، واقعی است و زنده و غیرقابل پیش‌بینی با همه‌ی لحظات اعصاب‌خردکن. به یمن فوتبال است که واقعیت همه‌جا خود را به شکل افسانه انعکاس می‌دهد. به یمن فوتبال است که اربابان سیاست یک ماه کنار می‌مانند و کاستاریکا می‌تواند از آمریکا جلو بیفتد.
 

ادامه‌ی این زندگی‌نگاره را می‌توانید در شماره‌ی هشتادونهم، تیر ۹۷ ببینید.