گزارش سالیانه به مرکز فرماندهی
ده سال از روز اول اوت ۲۰۵۰ گذشته و هنوز بازی بزرگ بین دو تیم فوتبال انسانها و رباتها برگزار نشده. همهی برنامهریزیها انجام شده بود تا تیم فوتبال انسانها از رباتها شکست بخورد. از سالها قبل تمام توان علمی و دانش فنی مصروف طراحی و ساخت رباتهایی شده بود که برابر تیم انسانها بازی کنند. فراتر از چالشهای سختافزاری و نرمافزاری، اصلیترین چالش حفظ روح فوتبال در این بازی بود. میشد رباتهایی به میدان فرستاد که از هر نقطه در زمین، بعد از به دست آوردن توپ، دروازهی حریف را شناسایی و بعد از محاسبهی فاصله و قدرت ضربه، در کسری از ثانیه، توپ را به درون دروازه شوت کنند اما این توان فوق انسانی روح انسانی فوتبال را نابود میکرد. پس توانایی رباتهای فوتبالیست، برخلاف رباتهای پلیس، رباتهای حافظ محیط زیست، رباتهای گزارشگر و… در حد توان انسانها باقی ماند.
مسئلهی دیگر استقلال رباتها بود. نباید رباتهای تیم تحت شبکه قرار میگرفتند. هیچ تلهپاتیای بین آنها قابل قبول نبود. یازده ربات کاملا مستقل از هم نهتنها میبایست رفتار بازیکنان تیم مقابل و حرکت توپ و موقعیت خود در زمین را در لحظه تجزیه و تحلیل میکردند، بلکه باید بازی تکتک رباتهای همتیمی را هم پردازش میکردند و بهترین و کاربردیترین تکنیک را برای به دست آوردن توپ، حمل آن تا زمین حریف انسانی و در نهایت بهترین لحظه را برای ضربه زدن و تبدیل موقعیت به گل انتخاب میکردند.
ادامهی این داستان را میتوانید در شمارهی هشتادونهم، تیر ۹۷ ببینید.