سال گذشته، ایتالیا مهمان سیامین دورهی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود و نویسندگان و ناشران ایتالیایی در آن حضور پیدا کردند. در ده سال اخیر هم، به لطف مترجمان و بنگاههای نشر، علاقه به ادبیات روایی معاصر ایران نیز به نحو محسوسی در ایتالیا رشد کرده و آثار بسیاری از نویسندگان ایرانی، پیش از ترجمه به سایر زبانهای غربی، به ایتالیایی برگردانده شده است. در ایران، توجه به ادبیات ایتالیا سنت و پیشینهای قوی دارد؛ چه در کتابفروشیهای خیابان انقلاب پرسه بزنیم، چه به یکی از چندین کافهکتاب بازشده در مرکز شهر مشهد برویم، چشممان به یک قفسهی کامل میافتد که مختص ادبیات ایتالیا است. ایتالو کالوینو، ناتالیا گینزبورگ، آنتونیو تابوکی، آلبرتو موراویا، السا مورانته، دینو بوتزاتی،اینیاتسیو سیلونه، اوریانا فالاچی و بقیه . آثار برجستهترین نویسندگان قرن بیستم ایتالیا تقریبا همگی به فارسی ترجمه شدهاند و مدام هم تجدید چاپ میشوند.اما نویسندگان امروز چطور؟ مشهورترینهایشان، مثل اری د لوکا، سوزانا تامارو، الساندرو باریکو و مائوریتزیو ماجانی، پیش از این از طریق ترجمهی برخی از کتابهایشان به مردم ایران معرفی شدهاند.
بر همین اساس در انتخاب داستان برای انتشار در ماهنامهی داستان همشهری سعی من بر ارجحیت بخشیدن به چهرههایی بوده که اگرچه سالها است در عرصهی ادب و نشر ایتالیا جاافتاده و معتبر شدهاند همچنان برای مخاطبان ایرانی نوظهور و ناشناختهاند. والریا پارلا نویسندهی جوان ناپلی است که سال ۲۰۰۸ با کتاب کوتاهی به نام فضای سفید، که به موضوع مادر شدن و عدم امنیت شغلی میپردازد، خود را به جمع گستردهی مخاطبان شناساند. دوناتلا دی پیترانتونیو که دندانپزشک است و تا سال قبل تقریبا ناشناخته بود، با رمانی دربارهی زلزلهی ۲۰۰۹ منطقهی آبروتزو جایزهی کامپیلو را از آن خود کرد و معروف شد. اما فرانچسکو پیکولو داستاننویس و فیلمنامهنویسی است که سابقهای بیستوپنج ساله دارد، با برخی از کارگردانان مهم ایتالیایی مثل نانی مورتی و پائولو ویرتزی همکاری کرده و در رمانهایش طنز و احساسات بشری و علاقه و شور سیاسی را در هم میآمیزد. در آخر هم، به عنوان حسن ختام، تصمیم گرفتم داستانی از استفانو بنی برایتان انتخاب کنم که از نویسندگان محبوب ایتالیا است و به یمن ترجمهی کتابهایی چون کافه زیر دریا و مارگریتا دولچهویتا خوانندگان ایرانی او را میشناسند.
امیدوارم این شمارهی داستان همشهری این انگیزه را در خوانندگان ایرانی ایجاد کند که هم آثار کلاسیک ادبیات ما را دوباره مطالعه کنند و هم ایتالیا را از نگاه چهرههای جدید بشناسند؛ نامهایی که هنوز چندان شناختهشده نیستند اما، کسی چه میداند، شاید تبدیل به «کلاسیکهای آینده» شوند.