داستانهای علمي-تخيلي در دنيايي اتفاق ميافتند كه يا وجود ندارند يا شناخته شده نيستند. اين ژانر در كل شامل مقولههاي زير است:
۱- داستانهايي كه در آينده اتفاق ميافتند، زيرا كسي نميتواند آينده را ببيند. اين شامل تمام داستانهايی است كه تكنولوژیهای آينده را حدس ميزنند. از نظر برخي، اين تنها موضوعي است كه به درد داستان علمي-تخيلي ميخورد.
۲- داستانهایی كه در مقاطع گذشته تاريخ رخ ميدهند اما با وقايع شناختهشده تاريخ منطبق نيستند. در حوزه علمي-تخيلي به اين نوع داستانها «تاريخ موازی» گفته ميشود. مثلا، چه ميشد اگر بحران موشكي كوبا به جنگ اتمي منجر شده بود؟ چه ميشد اگر هيتلر در سال ۱۹۳۹ ميمرد؟ داستانهايي كه در چنين گذشتههاي غيرواقعياي رخ ميدهند، در حوزه ژانر علمی-تخيلی و فانتزی قرار ميگيرند.
۳- داستانهايي كه در دنيايي ديگر رخ ميدهند، چون ما هيچوقت آنجا نرفتهايم. چه «انسانهای آينده» در داستان دخيل باشند و چه نه، اگر دنيای داستان روی كره زمين نباشد، در اين مقوله جای ميگيرد.
۴- داستانهايی كه ظاهرا روی زمين رخ ميدهند اما در زمانی قبل از تاريخ مكتوب بشری، در تناقض با مدارك باستانشناسی هستند؛ داستانهايی در مورد ملاقات با بيگانههایی از دنيای باستان يا تمدنهای باستانيای كه اثری از آنها باقی نمانده يا «پادشاهيهای گمشده» كه سر از زمان معاصر درآوردهاند.
۵- داستانهايی كه قانونی از طبيعت را نقض ميكنند. مسلما داستانهای فانتزيای كه از جادو استفاده ميكنند در اين دسته جای ميگيرند اما بسياری از داستانهاي علمي-تخيلي هم همينطور هستند؛ مثلا داستانهایی از سفر در طول زمان يا آدمهای نامرئی.
اگر ميخواهيد داستانهایی بنويسيد كه نه فقط نويسندهها بلكه خوانندهای واقعی آنها را بخوانند، داستان كوتاه علمي-تخيلي بنويسيد. فقط يادتان نرود داستان علمي-تخيلي گرچه شباهتهایی با داستان كوتاه ادبی معمول و ژانرهای ديگر دارد، تفاوتهای مهمی هم دارد. اينها قواعدی برای نوشتن داستان كوتاه علمي-تخيلي هستند.
انتظارات خواننده را برآورده كنيد
خواننده وسترن، اسب، كلاه و اسلحه ميخواهد. كسي كه عاشق داستان معمايي است، منتظر يك قتل يا حداقل يك جرم است. خواننده رمانتيك هم روابط عاشقانه ميخواهد. خواستههای طرفدار داستان علمي-تخيلي خيلي مشخص نيست اما مهم است: او يك ايده جذاب، جالب يا حداقل تازه ميخواهد. شايد خوانندگان داستان علمي-تخيلي فكر كنند داستان را براي داستان بودنش ميخوانند اما اين طور نيست. آنها دوست دارند شگفتزده شوند. داستان علمي-تخيلي حس شگفتي خواننده را ارضا ميكند، حس تخيلي كه در مواجهه با دنياهاي ديگر و واقعيات دور از ذهن برانگيخته ميشود؛ حالا ميخواهد منظره يك سياره دوردست باشد يا خطراتي كه در آيندهای نزديك زندگي بشر را تهديد ميكند.
قوانين اين ژانر را بشناسيد و به آنها عمل كنيد
اگر قهرمان داستان با خوردن يك قرص يا نصب يك تراشه در مغزش فناناپذير ميشود، داستانتان علمی-تخيلي است. اگر معجون يا عصايي جادويي در كار است، پس داستانتان فانتزي است. داستان فانتزي، درباره جادوست و بيشتر در زمان گذشته ميگذرد، در حالي كه داستان علمي-تخيلي (همانطور كه از اسمش پيداست) درباره آينده تكنولوژی و فوايد و مشكلات آن است. حالا اگر ميخواهيد اين دو را با هم تركيب كنيد، بايد بدانيد چه چيزی را داريد با چه چيزي تركيب ميكنيد. اگر خواننده فكر كند شما نميدانيد داريد چه كار ميكنيد، بيشتر از چند گام با داستان شما پيش نميرود. درست است كه در دنياي داستان قوانين وضع ميشوند تا زير پا گذاشته شوند اما اگر بخواهيد خيلي بيسر و صدا آنها را بشكنيد، قبل از هر چيز بايد آنها را خوب بشناسيد.
مهمترين مساله، داشتن يك ايده جذاب است
يك ايده جالب، مهمتر از پيرنگ و شخصيتپردازي است. شخصيتهاي داستان علمي-تخيلي، براي تجسم بخشيدن به ايده اصلي خلق ميشوند. آنها موضوع اصلي نيستند، موضوع اصلي ايده است. مطمئنا ميخواهيد شخصيتهايتان واقعي به نظر برسند اما در اين كار زيادهروي نكنيد. در مورد طرح داستان هم همينطور. طرح كلي فقط براي اين است كه خواننده را در طول داستان جلو ببرد تا در نهايت به همان ايده برسد. من داستانهای علمي-تخيليای نوشتهام كه نه شخصيت داشته و نه طرح و از قضا فروش هم رفتهاند. اما تا حالا كسي داستان علمي-تخيلي موفقي منتشر نكرده كه ايدۀ جذابي نداشته باشد (اما راستش حالا كه فكر ميكنم، در آن داستانها حداقل يك شخصيت داشتهام!).
ايدهتان را خوب پرورش بدهيد
يك وسيله -مثلا يك ماشين فضايی- به تنهاييايده محسوب نميشود؛ يك ماشين فضايي كه شما را به جايي در گذشته برميگرداند، ايدهای است كه شخصيتها را وارد كار ميكند. عروسكي كه از آينده آمده به تنهايي ايده نيست؛ يك عروسك شش بُعدي كه به بچهها درس ميدهد، يك ايده است. ايده بايد داراي كشمكشی باشد كه قرار است حل شود. برای همين است كه به داستان علمي-تخيلي، داستان «گمانه زن» هم ميگويند، چون اين داستانها با طرح پرسش «چه ميشود اگر…» همه واقعيتهاي موجود را زير سوال ميبرند.
خواننده را در بازي سهيم كنيد
خواننده علمي-تخيلي مثل بازيكني است كه هوشش را در خدمت پيشبرد داستان بهكار ميگيرد و خب، اين يك امتياز بزرگ براي نويسنده است. از اين استفاده كنيد. فكر كنيد قرار است در داستانتان مجموعهای از اطلاعات را به شكل حساب شدهاي ارائه دهيد. بگذاريد دنياي داستان و همينطور شخصيتها و كشمكشهاي آنها، نه به يكباره، بلكه به مرور و در مجموعهاي از صحنههاي مختلف ظاهر شوند. همه چيز را زود لو ندهيد. خواننده داستان علمي-تخيلي دوست شما نيست، طرف شما نيست بلكه دشمن و رقيب شماست. فكر كنيد داستاني كه مينويسيد، مسابقهاي است كه خوانندهتان تنها وقتي از آن راضي ميشود كه در آن ببازد.
ساده بنويسيد
هر چه فضاي داستانتان عجيب، شخصيتهايتان مرموز و ايده داستانتان غيرمعمول باشد، نثر داستانتان نيز بايد به همان ميزان ساده و شفاف باشد. نثرهايي كه با تكيه بر فرم نوشته ميشوند، مخصوص داستانهاي ادبي هستند. ويرجينيا وولف و جيمز جويس از زندگي روزمره مينوشتند. كار نويسنده داستان علمي-تخيلي اين نيست كه دنياي ما را عجيب و غريب كند، بلكه اين است كه يك دنياي عجيب و غريب را باورپذير سازد. اين نكته به زاويه ديد، خط سير داستان در طول زمان و شيوه بيان نويسنده برميگردد. نويسندگان داستانهاي ادبي، معمولا با زمان و زاويه ديد بازي ميكنند اما شما اين كار را نكنيد؛ يك زاويه ديد كافي است، يك فلشبك هم زياد است.
از نويسندگان رمانهاي تاريخي بياموزيد
آنها هم درست با همان مشكلاتي روبهرو هستند كه نويسندگان داستان علمي-تخيلي. كار نويسنده داستان تاريخي كه پاريس قرون وسطي را به تصوير ميكشد، شبيه كار نويسنده علمي-تخيلياي است كه شيكاگوي قرن بيست و سوم را تصوير ميكند؛ فضايي كه شخصيتهاي شما در آن سير ميكنند، با فضاي روزمره اطراف خواننده يكي نيست و همين، كار شما را سختتر ميكند. حواستان باشد كه با توصيفهاي در هم و بر هم، خواننده را آشفته نكنيد.
هماهنگي دنياي داستان را حفظ كنيد
داستان علمي-تخيلي، رئاليسم جادويي نيست كه خواننده آن از غافلگير شدن با واقعيتهايي كه دائما در حال تغييرند لذت ببرد. واقعيت داستان را با ايده مركزي و فضاي داستان را -نه صددرصد اما تا حد ممكن- با آيندهاي باوركردني هماهنگ كنيد. اگر شخصيت شما لباس فضايي پوشيده، پس گربه او هم بايد همينطور باشد.
ديالوگها سه وظيفه اصلي دارند
ديالوگ دربردارنده اطلاعات است، پس بايد چيزي درباره شخصيت، دنياي داستان و خود داستان ارائه كند: «ميدونم اون يه روباته، اما نامزد سابق من هم هست و شك ندارم به اين عروسي نميآد.» حرفهاي بيهوده، مثل رگههاي ناخالصي در سنگ طلا هستند؛ از ارزش داستان ميكاهند.
توضيح اضافه ندهيد
همين كه دلفينها به ناخدا گزارش دادهاند بس است؛ ديگر نيازي به گفتن اينكه آنها براي نيروي دريايي كار ميكنند نيست. چيزي كه ناگفته باقي ميماند، تاثير آنچه را كه گفته شده بيشتر ميكند. اين نكته در مورد زبان يا اصطلاحات جديدي هم كه در داستان علمي-تخيلي وضع ميكنيد، صادق است. تنها در صورتي از آنها استفاده كنيد كه مجبور نباشيد دائما آنها را توضيح بدهيد و ترجمه كنيد.
دنبال مدرك نگرديد
در اكثر كلاسهاي دانشگاهي ژانر را ياد نميدهند، در واقع آن را تضعيف ميكنند. اما در عوض، اينترنت منبع خوبي است. اگر به دنبال كردن داستانهاي روز دنيا در ژانر علمي-تخيلي علاقهمند هستيد، به اين مجلههاي اينترنتي سر بزنيد: مجله آسيموف (www.asimovs.com)، مجله آنالوگ (www.analogsf.com) و مجله فضاهاي بيگانه (www.stranghorizons.com).
* اين مطلب با عنوان «۱۱Rules for Writing Short Science Fiction» در شمارهی سپتامبر ۲۰۰۹ مجله رايتر چاپ شده است.
چرا بخش مقالات را از ماهنامه برداشتهاید؟ این برای من کاملاً شوکهکننده بود. امیدوارم این روند ادامه نداشته باشد. منتظر جوابتان هستم. موفق باشید.
این بخش در شمارهی مهر استثنائا نبود و در شمارهی شهریور برگشته.