روکار

بخشی از عکس: ابراهیم سیسان

یک خاطره

پنج قاب از سيم‌ها و لوله‌‌ها روی ديوار

روكار، مجبور كردن ساختمان است به انجام كاري كه براي آن ساخته نشده يا يك‌بار در انجام دادنش زه زده؛ با سيم‌ها و لوله‌هاي ريز و درشتي كه آب و گاز و پالس‌هاي الكترونيك را به روي ديوار مي‌آورند. روي تيغه‌ي كاه‌گلي يك خانه‌ي قديمي كه معمارش با مفهوم شير و كليد و پريز بيگانه بوده و ديوار را صرفا جداكننده‌ي دو فضا مي‌دانسته. يا ديوار مرمري يك خانه‌ي چهل‌ساله كه پشت چهره‌ي براقش رگ‌هاي بيمار و پوسيده‌ پنهان كرده. يا ديوار كاشي‌پوش يك خانه‌ي نو كه معمارش به دلايل نامعلوم، دو پريز را براي همه‌ي لوازم آشپزخانه كافي تشخيص داده. سراغ همه‌ي اين‌ها ميخ و پيچ و بست و دريل خواهد آمد و براي كاربري‌هاي تازه، روزآمدشان خواهد كرد. شبيه سمعك پشت گوش يك پيرمرد، بدون لاپوشاني يا پنهان‌كاري. طوري كه همه از كهنگي و نقص‌شان باخبر شوند.

اما مساله فقط اين‌ها نيست، روكار را دوست نداريم چون از لوله و سيم بدمان مي‌آيد. حتي وقتي خط‌كش ‌گذاشته‌ايم و با نظمي دقيق، تلاقي نكردن خطوط موازي را روي ديوار اثبات كرده‌ايم، حتي وقتي حاصل كار، كوچك‌ترين شباهتي به كلاف سردرگم رشته‌هاي سياه پشت تلويزيون يا كامپيوتر ندارد، باز هم لوله و سيم دل‌مان را آشوب مي‌كند. دوست نداريم به عبور محتويات‌شان از زير و بالا و دور و برمان فكر كنيم. دل‌مان مي‌خواهد شيرها و پريزها و كليدها را دريچه‌هايي بدانيم به جهان ديگري كه از دسترس‌مان دور است و نشت و چكه و اتصالي به آن راه ندارد.

روکار
بخشی از عکس: ابراهیم سیسان

سایر عکس‌های این مجموعه را می‌توانید در شماره‌ی بیست‌ونهم، آبان‌ماه ۱۳۹۲ مجله‌ی داستان همشهری ببینید.