دی ۱۳۹۵

رویال پنج دقیقه بعد جلوی آینه ایستاد و به نقش صورتی‌رنگ و پرچروک روبالشی‌اش نگاه کرد که روی گونه‌اش جا مانده بود. با خودش فکر کرد من انضباط شخصی ندارم و لیاقتم مرگ است. زیر دوش که به موهایش شامپو می‌زد همان‌طور که چشمانش بسته بود و کف‌ گرم شامپو سر و صورتش را پوشانده بود یک لحظه خوابش برد.

شهریور ۱۳۹۵

‌در سردترین شب سال، مرد دیوانه‌ای را که از سرما به‌شدت یخ زده بود به مرکز درمانی بوستون بردند. پلیس او را برهنه درون یک مقوا، زیر یک پل هوایی پیدا کرده بود. روی مقوا با ماژیک سیاه این کلمات ناخوانا نوشته شده بود: «ماشین زمان.»