بار اولي که به دانشگاه دخترش سر زده و ديده بود دانشجوها با دمپاييِ حمام سر کلاس ميروند، بايد حواسش را جمع ميکرد. وقتي موضوع را به دخترش گفت، سوکن جواب داد: «اوه مامان، بهخاطر هواي داغِ يکدفعهايِ اينروزها همه صندل ميپوشند.»
تو با مدرکهای دکترایت برنگشتی. خیلی دوست داشتم با آنها دفنت میکردم. شاید مردم هم از من تقلید میکردند و موقع دفن قوموخویشهای درسخواندهشان همینکار را میکردند. ما اینجا کشتهمُردهی تقلیدیم.