و وادی زندهرود و اصفهان شهری است بهحقیقت مخصوص به اوفی قسمی از مبادی ایادی الهی. گرمایش نه گرمای جروم که جوش او سموم انگیزد و سرمایش نه سرمای صرود که زمهریر آن تگرگ از دماغ ریزد. مزاج چهارگانهی او متعادلالاعتدال، نه چون طبرستان تری از چشمش ساکب و نه چون قهستان خشکی بر لب غالب، نه چون خوارزم و ترکستان کرباسوآسا چشم بر هم دوخته از سرما و نه چون مکران پرستوصفت تا گلو سوخته از گرما.