مهر ۱۳۹۲دُزخاطرات يک پزشک زندان ظاهرش بینهایت معصوم و مظلوم بود. نمیتوانست حرف بزند و همبندیهایش برای اینکه زبانش را گاز نگیرد مقدار معتنابهی دستمالکاغذی در دهانش فرو کرده بودند.