جاناتان فرنزن: من در مرکز بزرگترین قدرت استعماری این دوران بهدنیا آمدم. سوالهاي مربوط به هویت و نگرانی درمورد بقیهی دنیا در آمریکای سال ۱۹۶۹ چندان جای بحث نداشت. فقط آمریکا برایمان وجود داشت. طی این سالها بخش بزرگی از فرهنگ آمریکا از طریق تکنولوژی و تلویزیون به خارج از مرزها فرستاده شده، برای همین چیزهایی که من از فاصلهی نزدیک دربارهشان مینویسم بهیکباره خیلی دورتر از آمریکا مصداق پیدا کردهاند.
تجربهی مهاجرت تجربهای عمیق و تکاندهنده است. عادتهای آدم را بههم میریزد و چیزهای جدیدی جایگزینشان میکند. بعد همان چیزهای جدید بخشی از عادتهای جدید میشوند. چیزهایی که تا چندسال پیش برای شما تجربهای تازه و تکاندهنده بودند، حالا به تکهای از زندگی روزمره تبدیل شدهاند.