۱۳۲۲، همدان. نویسنده، مترجم، گویندهی رادیو و مدرس گزارشگری و روزنامهنگاری. برندهی جایزهی اول جشنوارهی بینالمللی صدا (۱۳۹۰ و ۱۳۹۱). دانشآموختهی رشتهی ادبیات و همچنین رشتهی مترجمی زبان انگلیسی در مدرسهی عالی پارس در تهران. کوچویی تهیهکنندگی و گویندگی برنامههای متعدد رادیویی، ترجمهی کتاب «کنسرت ناتمام» (مجموعهشعرهای فردریک گارسیا لورکا) و تالیف مجموعهای از برنامههای رادیویی در قالب کتابی با عنوان «حرفی برای گفتن» را در کارنامه دارد. کوچویی سردبیری چند نشریه فرهنگی، علمی و ورزشی را برعهده داشته است.
به مادر که برای بیدار کردن دوبارهام آمده بود گفتم مریضم. باور کرد. پدر که ماجرا را شنید، دست بر پیشانی سردم گذاشت و ماجرا را از چشمان هوشیارم خواند. با خشم و پرخاش و یک کشیدهی آبدار، مرا از رختخواب پراند. ناگهان دیدم اعداد یک تا شش توی کلهام ردیف شدند. به نظم و ترتیب. با خواهر، پلهها را دو تا یکی کردم و در آن روز سرد و تلخ راهی مدرسه شدم.
آبادان آن هنگام تقسیم شده بود بین شرکتنفتیها و غیر آنها. و شرکت نفت هم تقسیم شده بود بین سه طبقه؛ کارگرها، جونیورها یا کارمندان دونپایه و سینیورها یا کارمندان و مدیران عالیرتبه. بواردهی جنوبی، جای اقامت جونیورها بود، در خانههای ویلایی دو یا سه خوابه، با اتاق سرایداری در حیاط که به جای دیوار آجری، دیوارهای شمشاد یک متری داشتند و سینیورها، در بوارده شمالی و بریم، در ویلاهای پنجخوابهی مبله …