۱۹۲۴-۱۹۸۴،آمریکا. نویسنده. اولین داستانش «میریام» و اولین رمانش «صداهای دیگر،اتاقهای دیگر» نام داشت. کاپوتی با رمان «صبحانه در تیفانی» به شهرت رسید وبا رمان «به خونسردی» سبک تازهای به نام «رمان مستند» بنا کرد. تاکنون بیش از بیست فیلم برمبنای رمانها و داستانهای او ساخته شدهاست. از او کتابهای «درخت شب»، «خاطرهی کریسمس»و «تابوتهای دستساز» به فارسی ترجمه شدهاند.
همهی ماجرا با کشتنِ گری هینمن آغاز شد، موسیقیدانی حرفهای و میانسال که با چندتا از برادران منسن دوست بود و متاسفانه، در خانهای کوچک و دورافتاده در توپانگا کنیون در ناحيه لسآنجلس زندگی میکرد. هینمن را چند روز بسته نگهداشتند و شکنجه کردند تا اینکه گلویش را با مهربانی و ممارست شکافتند.
من واقعا از همراهی با آنها میترسیدم. میدانستم که هوشیار نیستند اما نمیدانستم چقدر. تقریبا سیکیلومتر رفته بودیم، آشکارا ویراژ میدادیم و آقا و خانم رابرتز با زبانی بینهایت عجیبوغریب به هم بدوبیراه میگفتند.