معلممان دلش میخواست بین ما و مناسک محرم آشتی برقرارکند. برای همین نفری چند بیت شعر داد دستمان تا تمرین کنیم و شبهای مراسم در مسجد بخوانیم؛ مسجد ما برنامهی مخصوصی برای بچهها داشت. بعد از تمام شدن نوحهخوانی و عزاداری بزرگترها، میکروفون را دست بچهها و نوجوانها میدادند تا خودشان را محک بزنند.