در طول ده سالی که ازدواج کرده بودند، گاهی پیش میآمد که در مورد این موضوع حرف بزنند؛ اینکه کدامشان ممکن است زودتر بمیرد. کاویتا همیشه تاکید کرده بود که میخواهد زودتر برود و نمیتواند رنج زندگی بدون ویناد را تحمل کند اما دروغ میگفت. میدانست که بدون او هم به خوبی از پس همهچیز برمیآید، حتی شاید بهتر از وقتی که او هست.