۱۳۵۹، تهران. نویسنده، مترجم و پژوهشگر. کارشناس ارشد زبانوادبیات انگلیسی از دانشگاه شهید بهشتی. برندهی جایزهی اول پژوهش «بارقههای شرقی در آثار ایبسن» درجشنوارهی تئاتر تجربه (۱۳۸۷). از ترجمههای او میتوان به ترجمهی رمان «فریای هفت جزیره» اثر جوزف کنراد و ترجمهی مقالهی «تئاتر بودگی» (مشترک با محمد طلوعی) اشاره کرد.
قبل از اینکه برای اولین گشتِ ضمن خدمتم راهی جاده شوم، مربی اتوبوسرانی توی کامپیوتر دفترش ویدئویی نشانم داد که آزمون هوشیاری بود. روی پردهی خالی جملهای ظاهر میشود: تیم سفیدپوش چندبار به هم پاس میدهند؟ بعد زیر یک پل، تیم بسکتبال که چهارتایشان سفید و چهارتایشان سیاه پوشیدهاند، با دو تا توپ بین هم پاسکاری میکنند.
این روزها البته لابستر غذای شیک و لذیذی است و یکی دو پله مانده به جایگاه خاویار برسد. گوشت آن از اغلب ماهیان غنیتر و حیاتیتر است و در مقایسه با مزهی دریایی افتضاحِ صدفها و حلزونها، طعم ترد و لطیفتری دارد. در فرهنگ عامهی آمریکایی، لابستر غذایی دریایی است که به استیک پهلو میزند و اغلب سر منوی غذای اصلی بسیار گران رستورانهای زنجیرهای قرار میگیرد.
تیر ۱۳۹۶
جایی که میخواستم جاودانهاش کنم
گفتوگو با چیماماندا انگوزی آدیچی؛ نویسندهی شناختهشدهی نیجریه
همیشه مردم را تماشا کردهام. همیشه هم دوستشان داشتهام. منظورم این است که مردم خیلی جذاباند، چیزهای کوچک بامزهای در آنها پیدا میکنم، این انسانیت پرنقص برایم جذاب است.
روياها و کابوسها سرچشمهی الهام نسلهای متمادی از نويسندگان بودهاند. از يونانیهای باستان تا سوررئاليستهای معاصر، اهل ادب پرسه زدن در پيچ و خمِ ناخودآگاه را همواره بديع و باارزش میدانستند.
مجموعهدار یک بازیگر است. شادي مجموعهدار هيچوقت خُلّص نيست، همیشه يك تشويشي همراه دارد.
اتفاقا دهدقیقه گوشدادن به یک کتاب وسط سرشلوغیها لذتبخش است شاید به این دلیل که برای شروع کافی است تنها دگمهای فشار دهید. برعکس، کمتر کسی میتواند در عرض دهدقیقه مشغول خواندن کتاب كاغذي شود، شاید چون آمادهي خواندن شدن براي برخي افراد زمانبر است.
بار اولي که به دانشگاه دخترش سر زده و ديده بود دانشجوها با دمپاييِ حمام سر کلاس ميروند، بايد حواسش را جمع ميکرد. وقتي موضوع را به دخترش گفت، سوکن جواب داد: «اوه مامان، بهخاطر هواي داغِ يکدفعهايِ اينروزها همه صندل ميپوشند.»