۱۳۶۲، بندرانزلی. نویسنده. فارغ‌التحصیل مهندسی کامپیوتر. رمان‌های «زمستان با طعم آلبالو»، «سامار» و «خون‌مردگی» و مجموعه‌داستان «کشور چهاردهم» از آثار او است.

شهریور ۱۳۹۷

تمام سال‌‌‌های دبیرستان ترس از این‌که کسی قالم بگذارد استخوانم را پوک کرده بود. هم‌‌‌کلاسی‌‌‌هایم هر روز خدا یا کسی را قال می‌‌‌گذاشتند یا فعل قال گذاشتن رویشان اعمال می‌‌‌شد اما کک‌‌‌شان هم نمی‌‌‌گزید.

تیر۱۳۹۷

حالا گوشوار خورشیدی را بالا گرفت پیش چشم. نگین یاقوت درشت سرخش برق می‌زد. شبیه دانه‌ی انار. سرخ بود و دلش را آب می‌‌کرد. چه حس خوبی داشت زندگی با یک تکه جواهر.

بهمن ۱۳۹۶

تمام سال‌های خردسالی و کودکی و نوجوانی‌ام، بغل گوشم یک چاه عمیق تعارض بین شمال و جنوب دهان گشوده بود. این‌که من شمالی‌ام یا جنوبی سوال مهمی بود که اگر از مادر و پدرم می‌پرسیدی پاسخ مسلمی داشتند اما از خودم نه. مدرسه‌ی ابتدایی‌ام مملو از بچه‌های عرب‌زبان جنگ‌زده و مهاجر بود. برای بچه‌های جنگ‌زده چیزی بدتر از حضور یک بچه‌ی شمالی نبود.