۱۳۵۸، اصفهان. نویسنده. از او کتاب «تابلوی ناتمام» منتشر شدهاست.
«سردست». «سر دست» يا «دست سر»، هيچكدامشان جمله نيستند. اگر «به» داشتم، ميشد «دست به سر». واو بود ميشد «سر و دست». صبر ميكنم. صبر اشتهايم را كور ميكند. آذوقهام هم ديرتر تمام ميشود. دو روزي يكوعده كه بخورم تا دوهفتهي ديگر هم ميماند. تا دوهفتهي ديگر يعني اگر زنگ نزند. شبي كه رفت گفت: «فردا صبح.»