به شمارهای زنگ زدم که پیامکی فرستاده بود با این املا و مضمون: «جرا بیامهای سبح بخیر نمیفرستی؟» آنطرف خط پسر توضیح داد که به خواندن روزانهی پیامکهای صبحبهخیر ما عادت دارد اما چند روز است به دستش نمیرسند، بعد گفت: «یک لحظه گوشی…» و رفت تا گوسفندانش را هی کند و برگردد…