آن موقع اما فقط یک پیرهنِ کتان آبیرنگ، شلوار پشمیِ راستهی خاکستریِ بروکسبرادرز، جورابهایِ مشکی، و زیرپیرهن سفید میپوشد. یعنی اگر میرفتیم قایقسواری، همینها را میپوشید. اگر میرفت سرِ یک جلسهی کاری، همینها را میپوشید. اگر میرفت عروسی، همینها را میپوشید. اگر میرفتیم لبِ دریا، همینها را میپوشید. ماجرای بامزهای شده بود.