۱۳۵۱، شمیران. پژوهشگر، مولف، مترجم و مدرس حوزهی تئاتر. دکترای پژوهش هنر و عضو هیات علمی دانشکدهی سینما تئاتر. تالیف و ترجمهی کتابهای «تئاتر کراسی در عصر مشروطه» (بررسی تئاتر ایران در سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۴)، «ردپای تزلزل» (مطالعهی رمانهای تاریخی ایران)، «رمانتیسم» (توضیحی مصور از سیر رمانتیسم اثر دانکن هیث)، «مدرنیسم» (کریس رودریگرز)، «اما آیا این هنر است» (سینتیا فریلند) و «دریدا» (جف کالینز) را در کارنامهاش دارد.
همانطور که گفتم پیادهروی میکنم چون پیادهروی را دوست دارم. پیادهروی در طبیعت را هم دوست دارم. اصلا شاید قدم زدنم در شهر به پیادهروی در طبیعت نزدیکتر باشد تا این پرسهزنی کذایی در شهر. ربکا سولنیت در کتابی دربارهي پیادهروی مینویسد که راهپیمایی در نواحی روستایی و طبیعت همواره واجد بار اخلاقی عشق به طبیعت و تحسین آن بوده است ولی «راه رفتن در شهر همیشه کرداری مشکوک بوده است.
هر عضو خانواده از همان اوان کودکی در مسیری میافتد که در برابر مهمترین ارزشهای آن خانواده یا گروه موضعگیری کند. هویت فرد از همين تقابل و سوگيري ساخته ميشود.
در چشماندازی گسترده، وقتی موضوع شهر در ادبیات مطرح است، ما بیشتر داستان را در نظر داریم. ولی بیگمان این داستان و بهخصوص نوع رمان بوده که به شهر ادای دین کرده و کلید ادراک ما از شهر شده است. امروز اگر تصوری از لندن قرن نوزدهم داریم به واسطهی رمانهای چارلز دیکنز است، حال گیریم که از طریق اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی آن بوده باشد.