۱۳۵۹، اهواز. نویسنده و منتقد ادبی. نویسنده‌ی رمان‌های «جرم زمانه‌ساز»، «کسی گلدان‌ها را آب نمی‌دهد» و مجموعه‌داستان‌های «خانه جای ماندن نیست»، «شماره‌ی ناشناس».

بهمن ۱۳۹۵

راستش هنوز گیج بودم. نمی‌دانستم واقعا. بعد از پیاده شدن، سینا چند قدمی از من فاصله گرفت و از حراستیِ پشت مونیتور گیت چيزي پرسید. اولین کسی بود که بالاخره یک جوابی به ما داد؛ از بالای فریم عینک نگاهی کرده بود و گفته بود: «هنوز کاملا مشخص نشده، اعلام می‌شه…» همان وقتِ دور زدن توی آسمان به سینا گفته بودم: «باور کن هواپیما داره دور می‌زنه.»

مرداد ۱۳۹۵

من در یک روز گرم و چسبنده‌ی تابستانی، به‌گمانم اواخر تیرماه، رسما کتاب‌باز شدم. حالا که چيزي بیش از بیست سال از آن روزها گذشته همچنان بهترین خاطرات زندگی‌ام خاطره‌ي همین کتاب‌بازی‌ها است؛ وول خوردن لابه‌لای قفسه‌های کتاب‌های کهنه و نو و دربه‌درِ این کتاب و آن کتاب شدن.

سه تفنگدار و يك سرباز

تیر ۱۳۹۴

هفته‌ای دوبار روی شاخش بود. بی‌خیالِ حضور و غیاب، ظهرِ گرما می‌زدیم به پل سفید و از فراز کارون با تماشای جریان آب می‌رفتیم آن دستِ پل، مرکز شهر. اولِ وقتِ بعدازظهر که هنوز پاساژها و مغازه‌ها باز نکرده‌ بودند و صدای کولرگازیِ مغازه‌ها شهر را تسخیر نکرده بود و از شلوغی مرکزِ شهر فقط بساطی‌ها و مشتری‌های خیسِ عرقشان بودند، عیش ما کامل بود؛ بساطی‌هایی که رنگ و وارنگی کالاهاشان ما را میخِ خود می‌کرد.