۱۹۳۲-۲۰۰۹، آمریکا. نویسنده، شاعر و منتقد. فارغالتحصیل زبان انگلیسی از دانشگاه هاروارد. برندهی جایزهی پن/ فاکنر برای مجموعهداستان The Early Stories (2004) و برندهی جایزهی پولیتزر برای رمان Rabbit Is Rich (1980). آپدایک، بهخاطر مجموعهرمانهای «خرگوش» در آمریکا مشهور شد و بیش از بیست رمان و دهها مجموعهداستان کوتاه، شعر و نقد ادبی نوشته که بسیاری از آنها در مجلهی نیویورکر چاپ شدهاند. از او رمانهای «فرار کن، خرگوش»، «سناتور» و «از مزرعه» به فارسی ترجمه شدهاند.
جون فکر میکرد که باید قضیه را جداگانه به تکتک آنها بگوید. نظر ریچارد این بود که ماجرا را یکباره سر میز غذا اعلام کنند. جون گفت: «گمونم اینکه فقط بخوایم قضیه رو اعلام کنیم یه جور از سر باز کردنه. اونا به جای متمرکز کردن ذهنشون، بنا میکنن جروبحث کردن و سربهسر هم گذاشتن. میدونی، اونا هرکدومشون شخصیت خاص خودشونو دارن، اونا یه مانع یهتیکه سر راه آزادی تو نیستن.»
آپدایک را من ساختم، از دل گلبازیهای کودکیام در پنسیلوانیا، پس چندان دلخور نمیشوم وقتی من را جای او میگیرند، در خیابان راهم را میبندند و ازم امضای او را میخواهند. همیشه تعجب میکنم که آنقدر بهاش شبیهام که ممکن است با او اشتباه بگیرندم. وقتِ دیدار با غریبهها، باید با شکفتگیِ بیشازحدِ چهرهشان سر کنم، با این امید و انتظار که قرار است چیزی درخورِ او بگویم.
هر چقدر به عکس نگاه ميکنم، حتي با ذرهبين، هيچ خاطره يا حسي از لحظهي گرفتن عکس يادم نميآيد اما مکانش خيلي برايم آشناست. يکي از جاهاي محبوب زندگيام بود: ايوان کناري خانهمان.
وقتی نویسندهای همهی زندگیاش را صرف بیان خود کرده است رخدادهای حساس و خطیر زندگیاش را مثل مصالح اولیه در آثارش بهکار برده، چه چیز مهم دیگری میماند که یک زندگینامهنویس به ثبت آن بپردازد؟