۱۳۶۰، تهران. مترجم. از آثار ترجمهشدهی او به فارسی میتوان به مجموعهداستانهای «بعد از زلزله» و «موسیقی برای آفتابپرستها»، رمانهای «پستچی همیشه دو بار زنگ میزند» و «پینبال ۱۹۷۳» و نمایشنامههای «مامورهای اعدام» و «شب در رستوران تاکهاس» اشاره کرد.
مندل با خواندن این انتقادها متوجه شد «حتی کارشناسها هم ممکن است حرفشان یکی نباشد». از این مهمتر، مواردی که حرفهایشان با همدیگر نمیخواند نشاندهندهی فضایی برای فکر کردنِ نویسنده است. احتمالا میتوانست همین فضا را بچسبد و از طریقش ساتیِ مانا را مناسب انتشار کند.
جان کافلین مشتومالچی از نخستین اعضای انجمن شهر شیکاگو و رئیس نامی این انجمن بود که اسمش را گذاشت کوچولوی زردپوش. مشتومالچی اولِ کارش مشتومالچی هتل قدیمی بروورت بود. کیاوبیای حسابی که پیدا کرد، حرف زدن با جوانهایی مثل جو ویل دیگر برایش خیلی افتخاری نبود، چون خود کوچولو هم آنموقع معروف شده بود به تبهکاری.