از همه جذابتر تماشای کار مردی بود که پشت مسجد با قلممو و رنگ از روی عکس سیاهوسفید و خندان یک مرد جوان، تصویر رنگیِ بزرگی روی پارچه نقاشی میکرد. کارش که تمام میشد، زیرش مینوشت: «شهید».
ماشینم ضبطصوت دارد و من نوار گوش میكنم. شاید برای همین بود که وقتی برای اولینبار نوارکاستهایی را که صدای جلسات و بیسیمهای زمان جنگ رويشان ضبط شده بود دیدم، دلم یکجوری شد.