با اجازه بزرگ‌ترها

خرداد ۱۳۹۳

خاطرات یک محضردار

گفتم: «جواب آزمایش اعتیاد؟» نبود. نیاورده بود. گفتم نمی‌شود عقد کنیم. پدر داماد بلند شد آمد جلوی میز. با قیافه‌ی جدی و معقولی سرش را جلوتر آورد که «پونصدتومن می‌دم خطبه رو بخون.»