|
دوستان داستان سلام
تصویریکه در ادامه میبینید، جلد شمارهی اردیبهشت ماهنامهی داستان همشهری است. خوشحال میشویم نظرتان را در مورد تصویر جلد و مطالب این شماره به همین ایمیل ارسال کنید.
|
|
| این همان است | یادداشت سردبیر به مناسبت مبعث رسول اکرم (ص) ابوذر غفاری گوید: «از پیمبر پرسیدم اولبار چگونه یقین کردی که پیمبر شدهای؟» گفت: «ای ابوذر، من به درهی مکه بودم که دو فرشته سوی من آمدند یکی بر زمین بود و دیگری میان زمین و آسمان و یکیشان به دیگری گفت: «این همان است.» دیگری گفت: «همان است.» گفت: «او را با یکی وزن کن.» و مرا با یکی وزن کردند که بیشتر بودم. پس از آن گفت: «او را با ده تن وزن کن.» ادامه … | |
|
| فهرست | با آثاری از فریده فرجام ● کامبیز درمبخش ● احمد اخوت ● اصغر عبداللهی ● ناهید طباطبایی ● علی موذنی ● ساسان مویدی ● سیامک گلشیری ● برونو شولتس ● ایتالو کالوینو ● ریچارد فورد ● هیلاری منتل ● جنت وینترسن ● الکساندر همن ● گرچن هندرسن ● مارک بژانفسکی
فهرست کامل … | |
|
|
| غریبهها در نمایشگاه | روایت علی غبیشاوی از تجربهی اول بازدیدش از نمایشگاه کتاب تجربههای اول ماندگارند. مثل سفرندیدهای كه تازه در مسیر قدم برداشته. از میانهی راه، مقصد هم فراموش میشود و حاشیه بر اصل غالب میشود. حالا این آدمها و اتفاقات و محیط اطراف هستند كه اهمیت پیدا میكنند و میتوانند در ذهن ثبت شوند. در متن پیشرو علی غبیشاوی از تجربهی اول بازدیدش از نمایشگاه كتاب تهران میگوید. وقتی كه برای آدم بیخبر، جاها و حجمها از كتابها جذابتر میشوند. بیشتر … | |
|
| رضایت | داستانی از علی موذنی بابا را میاندازند توی بازداشتگاه. از کی؟ از نزدیکیهای ظهر تا ساعت نه و ده شب بدون آب و غذا. هرچی هم التماس کرده که حداقل بگذارید یک زنگ بزنم به خانواده خبر بدهم، گوش کسی بدهکار نبوده. هی فکر و خیال، هی فکر و خیال، هی فکر و خیال. بالاخره سر و کلهی یک سرباز پیدا میشود که بابا را میبرد پیش افسر نگهبان و بابا آنجا میفهمد که پسر سرهنگ نرسیده به بیمارستان تمام کرده. دودستی میزند توی سرش و میافتد به گریه که چه خاکی توی سرم شد. بیشتر … | |
|
|
| هزار و یک روز | داستان های هزار و یک روز؛ قسمت دوم هزارویک روز کتابی است به سیاق هزارویک شب و گویا به تقلید از آن و برای رقابت با آن نوشته شده است. نویسندهی کتاب داستانهایی را تعریف میکند که موضوع کلی همهشان یکی است: باوفایی و قابل اعتماد بودن مردان. هدف روایت تکتک داستانها این است تا به دختر پادشاه که بهواسطهی خوابی از مردان گریزان شده، نشان بدهد همهی مردان بیوفا و خیانتکار نیستند و مردان زیادی پیدا میشوند که پاکاند و شایستهی دوست داشتن و همیشه میشود به آنها اعتماد کرد. اگر مردی خیانتکار بود، به این معنا نیست که تمام مردها همینطورند. بیشتر … | |
|
| این کتاب کهنه نیست | مکاتباتی پیرامون فروش نسخهی جعلی قابوسنامه به موزهی سینسیناتی آمریکا ماجرا ظاهرا از آنجا آغاز شد که چند جاعل حرفهای طی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ نسخهای نفیس از قابوسنامه را جعل و بازسازی کردند و آن را به قیمتی گزاف به متخصصان غربی فروختند. کار این جاعلان چنان دقیق بود که اغلب کارشناسان ایرانی و غربی فریب خوردند و تا سالها متوجه جعلی بودن کتاب نشدند. ریچارد فرای بهعنوان کارشناسی حرفهای، اصلیترین متخصصی بود که فریب خورد و اصل بودن این نسخه را تایید کرد و واسطهی خرید آن برای موسسات آمریکایی شد و گویا خودش برای خروج آن از ایران تلاش کرد. بیشتر … | |
|
|
| بشم بن سر | چند قاب از ماسولهی سال ۶۰ ساسان مویدی این عکسها از شش سفرم به ماسوله در بهار و تابستان سالهای ۶۰ تا ۶۳ است. چند سال پیش که دوباره برای عکاسی رفته بودم ماسوله خانمی مسن من را شناخت. آمد جلو و گفت: «یادت است چند سال پیش چند باری آمدی اینجا؟ از شوهرم عکس گرفتی. عکسش را داری هنوز؟» همسرش فوت کرده بود. کلی گشتم و از او یک عکس پیدا کردم. مردی میانسال که نشسته بود روی نیمکت قهوهخانه. پای چپش را روی پای راست انداخته بود و دست چپش را روی زانو گذاشته بود و سیگاری بین انگشتانش روشن بود. کنارش روی نیمکت استکان و نعلبکی چای بود و یک قندان. بیشتر … | |
|
| ریموند خوب | روایت دوستی دو نویسندهی بزرگ قرن بیستم نام ریموند کارور با داستان کوتاه عجین شده است. کسی که در دههی هشتاد میلادی جان تازهای به این سبک ادبی بخشید و از آن زمان نامش در میان تاثیرگذارترین نویسندگان قرن قرار گرفت. ریچارد فورد، نویسندهای که خود از بزرگان ادبیات آمریکا محسوب میشود، در این متن با مرور دوستی چندین و چند سالهی خود با کارور نشان میدهد که چگونه زندگی حرفهای یک نویسنده تحت تاثیر اشتباهات و تصمیمات گذشته قرار میگیرد. تصویری انسانی که میتوان در آن عوامل موفقیت و دلایل محبوبیت کارور را دید و از شیوههای تاثیرپذیری فورد از آثار این دوست نویسنده مطلع شد. بیشتر … | |
|
|
| فراخوان یک شغل | صفحهی «یک شغل» در روایتهای مستند از بخشهای تقریبا ثابت و در عین حال پرطرفدار مجله بوده و انتشار خاطرات شغلی بیش از پنجاه حرفهی مختلف در این صفحات در طول سالهای گذشته گویای این مطلب است. برای اینکه این بخش همینطور پررونق به کار خود ادامه دهد کماکان منتظر دریافت خاطرات شغلی شما مخاطبان خوب مجله هستیم. اطلاعات بیشتر … | |
|
| مسابقه هفتادوسوم | داستان یکخطی این هفتادوسومین مسابقهی داستاننویسی یکخطی یا همان دیالوگنویسی برای کاریکاتور است. ماجرا، خیلی ساده از این قرار است: با توجه به تصویر، حداکثر در بیست کلمه دیالوگی طنزآمیز بنویسید. مهلت ارسال: ۵ خرداد ۹۶
نمایش تصویر در اندازهی بزرگتر … | |
|
|
|
مجله را بخوانید و ما را از نظراتتان در مورد بخشهای مختلف باخبر کنید. نظرات دقیق و مفصل شما به ما و نویسندگان کمک میکند تا محتوای مجله را به سلیقه شما نزدیکتر کنیم.
نظراتتان را دربارهی جلد و سایر قسمتهای مجله در پاسخ به همین ایمیل با ما در میان بگذارید.
|
|