اخبار داخلی | گزارش

IMG_9188

اولین نشست حضوری «کارگاه مجازیِ داستان» مجله‌ی داستان همشهری چهارشنبه دوازدهم تیرماه با حضور جمعی از تحریریه‌ی داستان و تعدادی از اعضای کارگاه مجازی تشکیل شد. در این جلسه‌ی دوساعت‌ونیمه سردبیر، خانم‌ها ناجیان و کمالی و آقایان لطفی و طلوعی از تحریریه‌ی داستان حضور داشتند و سری اول از دعوت‌شدگان کارگاه: خانم‌ها و آقایان مهیار ابراهیمی‌وفا، اشکان اختیاری، بهاره ارشدریاحی، احمد ابوالفتحی، زینب توقع همدانی، ساناز خجسته‌سمیعی، احمد داوری، فاطمه سرکارپور، سمیه سنجری، امین شیرپور، کسرا صدیق، فاطیما فاطری، حمیدرضا فرهنگی، نسیم مرعشی، مریم منوچهری و فرشاد نجات. این گروه شانزده نفره، فقط جمعی از اعضای کارگاه مجازی هستند و در ادامه‌ی این جلسات، بقیه‌ی اعضای کارگاه هم به نشست‌های حضوری دعوت می‌شوند تا از نظرات‌شان استفاده کنیم.

محور اولین نشست «کارگاه مجازی داستان» بررسی ساز و کار کارگاه و انتقاد و پیشنهاد برای کارکرد بهتر آن بود. بین صحبت‌ها، چندنفری گریزی به نقد مجله هم زدند که چون حجم سوال و جواب‌ها خیلی زیاد و به بحث اصلی نامرتبط بود بخشی را حذف کردیم.

نشست اول کارگاه داستان

در آغاز این جلسه، سردبیر مجله‌ی داستان همشهری در توضیح دلیل برگزاری این نشست گفت: «این جلسه آغازی برای همکاری بلندمدت است تا از این جمع داستان‌های خوبی تولید شود. در حال حاضر کامنت‌های شما در نقد داستان‌های کارگاه  خیلی عمل‌گرایانه‌، دلسوزانه و مستقل است و این مسیر ما را امیدوار کرد که برای تولید در آینده بشود بطور جدی روی این کارگاه حساب کرد. شما می‌توانید با نظرهای‌تان هوشیارانه به تصحیح داستان‌ها کمک ­کنید. این چیزی‌ست که کم پیدا می‌شود. کسانی که در این کارگاه نظر می‌دهند دنبال اثبات شخصی نیستند. وقتی براساس نظرات دوستان می‌خواهید داستان‌تان را بازنویسی کنید دقت کنید به اینکه اگر پنج‌نفر می‌گویند جایی از داستان ایراد دارد مسلما چیزی در آن نقطه اشتباه است حتی ممکن است که آن پنج نفر اشتباه را درست تشخیص نداده باشند. این ترفندی است که داستان‌نویس باید بلد باشد و به شیوه‌ی خودش داستان را درست کند. داستان‌نویس باید تشخیص بدهد ایراد کجاست و این از استقلال داستان‌نویسی‌اش کم نمی‌کند. من در این مدت احساس کردم که بعضی فکر می‌کنند سبک شخصی و استقلال نویسنده یعنی به انتقادات اهمیت ندادن.»

سپینود ناجیان در مورد استقلال نویسنده در استفاده از نظرات یادآور شد: «درمورد نظرات در کارگاه قبلا هم صحبت کردیم و گفتیم این نویسنده است که باید بتواند با استفاده از نظرات به جمع‌بندی و بازنویسی برسد و ما نمی‌خواهیم به نویسنده خط بدهیم. ما اینجا کلاس داستان‌نویسی نداریم فقط کاری می‌کنیم که دوستان بتوانند خودشان به داستان خودشان مسلط شوند. نشانه‌ی خوب برای این نوع نگاه ما همین صفحه‌ی  جدید «گفت‌وگوی داستانی» است  که آقای لطفی از ایده تا اجرا پیگیرش بودند. در شماره‌ی خردادماه خوانشی داشتیم با آقای حبیبی بر داستان «شهر دیگر». داستان شهر دیگر تمرین بود. خوانش شماره‌ی مردادماه هم که روی داستان هادون است خیلی درس خوبی است و بار آموزشی دارد. نگاه تحلیلی‌تان را قوی می‌کند. خوانشی که خودتان روی «موریسون اوکولی (۱۹۵۵ – ۲۰۱۰)» انجام دادید هم موفق بود. می‌توانید خودتان برای ادامه، داستانی از شماره‌ی قبل که قابلیت صحبت در کارگاه داشته باشد پیشنهاد بدهید.»

نشست اول کارگاه داستان

محمد طلوعی با قالبی دانستن مقاومت در برابر بازنویسی گفت: «به نظر من مقاومت در مقابل بازنویسی و طرز فکرِ متنِ من امری قدسی است و مثلش در جهان نخواهد آمد، فکری قالبی است. بازنویسی‌کردن، یک توانایی و ظرفیت تکمیلی برای نویسنده و بخشی از مراحل تولید داستان است. فکر می‌کنید من انگشتر الماس را چندبار بازنویسی کردم؟ دوازده‌بار. اشکالی که من در کارگاه می‌بینم مقاومت برای بازنویسی است؛ مقاومت در برابر بازنویسی و تغییر استراتژی. استراتژی ماندن در گذشته را باید تغییر بدهید. داستان‌های شما دیر شروع می‌شوند و در زمان حال نمی‌گذرند. داستان «تجربه‌ شخصی» را به عنوان آینه‌ی عبرت جلویتان بگذارید و ببینید درواقع فعل داستانی در زمان حال، حال را تغییر می‌دهد. چیزی در گذشته حال داستان شما را تغییر می‌دهد.»

در ادامه سردبیر داستان توضیح داد «داستانی که در مجله داستان چاپ می‌شود علاوه بر درست بودن باید مخاطب را هم راضی کند. داستانی که همان اول کار مخاطب را درگیر نکند و  قلاب ژورنالیستی نداشته باشد برای این مجله مناسب نیست.» مرشدزاده با اشاره به برخورد واقع‌بینانه‌ی مخاطب امروز با داستان گفت: «من دو سال اول انتشار مجله فکر می‌کردم که بدون نام‌های آشنا و معروف، مجله خوانده نمی‌شود ولی الان درخواست خیلی صریح و مصرانه‌ی مخاطب این است که داستان‌ها را به‌خاطر خوب بودن‌شان کار کنیم نه نام نویسنده‌‌ها. خواننده‌ها به صراحت درباره‌ی داستان‌ها نظر می‌دهند و معروف بودن یا نبودن نویسنده مانع نقد واقع‌بینانه و منصفانه‌شان نمی‌شود و حالا ما با مخاطب و مصرف‌کننده‌ی واقعی داستان طرف هستیم؛ طیفی گسترده‌تر از دایره‌ی دوسه‌هزارتاییِ تیراژ کتاب و کاملا منصف. نگاهشان این نیست که نویسنده‌ی این داستان آقای کی هستند و کارنامه‌شان چیست. این مخاطبی‌ست که زمانی با داستان قهر کرده و ما دوباره او را آشتی دادیم. علت تشکیل این جلسه همین بود که بگوییم چنین اتفاقی افتاده و بیاییم کمک کنیم و داستانی تولید کنیم که این مخاطب در حوزه‌ی داستان بماند.»

ناجیان با اشاره به نوشتن داستان‌های جدید و قوی‌تر برای چاپ در مجله گفت: «به نظر من کارگاه داستان و تجربه‌ی بودن در آن باید به تولید داستان‌های قوی‌تر کمک کند. داستان‌های قدیمی‌تان را ببرید در بایگانی یا بازنویسی کنید و داستان‌های نو بنویسید. به این فکر کنید که کارگاه مجازی یک کارخانه‌ی تولید داستان شود و نسل جدید داستان‌نویسی با نگاهی نو پدید بیاید. توقع نداشته باشید داستان‌های قدیمی‌تان با همان سر و شکل ضعیف بیاید در کارگاه. با توجه به بار آموزشی که تا الان کارگاه داشته، خودتان ایمیل بدهید و بگویید این داستان را کار نکنید. به  نظر خودتان  چه تغییرات اجرایی و حتی محتوایی در ادامه به روند کارگاه و موفقیت آن کمک می‌کند؟»

مهیار ابراهیمی‌وفا با بیان اینکه از کارگاه مجازی انتظار یک فضای آموزشی ندارد و فضایی‌ست که همه باید آن را محصول تلاش خود بدانند گفت: «به نظر من اشکال‌هایی هست. برای من بیشتر ساختار داستان مهم است نه حجم آن و بعضا ممکن است داستانم بلندتر هم بشود اما داستان‌های کارگاه از نظر اندازه و لحن بیان روایت فرم محدود و مشخصی دارند. مورد دیگر اینکه داستان که می‌فرستیم تکلیفش روشن نمی‌شود. ماهی یک‌بار نظر اولیه‌ی تحریریه را در وبلاگ اعلام کنید. این کار به ما در بازنویسی داستان‌مان برای ورود به کارگاه کمک می‌کند.» مرشدزاده در پاسخ به ابراهیمی‌وفا گفت: «در مورد داستان بلند نظرتان درست است اما مشکل این است که طرح قصه‌هایی که به دستمان می‌رسد برای داستان چهار پنج‌هزار کلمه‌ای نیست. مناسب همان حجم کم است. قصه‌ی بلند باید طرح مناسب خودش را داشته باشد. اگر روایت خوب باشد ما به تعداد کلمه نگاه نمی‌کنیم.»

IMG_9153

ناجیان هم در توضیح هم‌اندازه بودن حجم داستان‌های کارگاه گفت: «مطلب دیگری هم هست. داستان‌نویسی که تازه شروع کرده معمولا جرات رفتن به سمت داستان بلند را ندارد. ما همیشه این در ذهنمان بوده که اگر داستان خوب تا سه‌هزار کلمه هم رسید حتما استفاده کنیم و برای کارگاه این محدودیت کلمه را نمی‌گذاریم اما داستان‌هایی که می‌رسد این‌جوری است و گاهی داستان‌های بلندی به دست‌مان می‌رسد که درواقع خلاصه‌ی رمان است و انگار قرار بوده رمان بشود و آنها را رد می‌کنیم.» طلوعی هم یادآور شد: «برای داستانی که ماجرایش بیشتر از سه‌هزار کلمه طول می‌کشد باید بتوانید چهارچوب قصه را تا آخر حفظ کنید. این از الزامات نوشتن داستان بلند است و ضعف شماست و باید تمرین کنید.» ناجیان در پاسخ به سوال ابراهیمی‌وفا درمورد اعلام نتیجه‌ی داستان‌های جدید کارگاه گفت: «ما کارگاه را از بین آنهایی که قلم دارند انتخاب می‌کنیم که حسابشان را از کسانی که خاطره و… می‌نویسند جدا کنیم و کاش مجله‌ای بود که آنها را هم چاپ می‌کرد. همین خواندن رسیده‌ها خیلی وقت می‌خواهد و همیشه عقب هستیم و فرصت این‌که مثلا بتوانیم بنویسیم آقای ابراهیمی‌وفا داستانتان این‌طوری بوده نداشته‌ایم.» مرشدزاده هم دراین‌باره گفت: «درخواست‌تان منطقی است اما زمان‌مان کم است و مسئله‌ی شکل برخورد با آدم‌ها را هم داریم. خیلی‌ها با یک جمله راضی نمی‌شوند. عصبانی می‌شوند و نمی‌شود با حرف‌های تلگرافی به آن‌ها جواب داد هنوز نیروی اجرایی برای کمک به بررس‌های داستان را پیدا نکرده‌ایم. یک نفر خیلی مسلط باید بررسی اولیه‌ی آثار را انجام دهد.» پس از آن سردبیر در پاسخ به امین شیرپور درباره‌ی کمک گرفتن از اعضا برای اداره‌ی کارگاه گفت: «کارگاه در اوایل کارش است و اکثرتان نویسنده‌های جوان، کم‌صبر و تازه‌کاری هستید. زمان می‌برد تا نثر درخشان خودتان را پیدا کنید و ممکن است با خواندن این همه داستان از نثر دیگران تاثیر بپذیرید.»

ساناز خجسته‌سمیعی با طرح وجود اشکالات تکنیکی پایه‌ای در داستان‌های کارگاه گفت: «بعضی از داستان‌هایی که برای بررسی می‌گذارید صرفا یک ایده یا خاطره‌اند. ترجیح می‌دهم داستان کمتری به کارگاه بیاید ولی آن‌هایی که می‌آیند حداقل‌های داستانی را داشته باشند.» ناجیان پاسخ داد: «بعضی‌وقت‌ها داستانی می‌رسد که خوبی‌هایی دارد و توی این‌همه اثر رسیده با نثر ضعیف و زبان بد می‌بینم یکی نثر و زبانش خوب است و حیف است که وارد کارگاه نشود حتی اگر ایرادهایی داشته باشد. فکر می‌کنیم شاید نقدها و نظرات کارگاه به درد دوستان‌تان بخورد. یک دلیل وارد شدن این‌جور داستان‌ها به کارگاه این است که اعضای قدیمی دیگر داستان نمی‌دهند و کارگاه برای به‌روز شدن همین‌طور گسترده می‌شود. باید شما انگیزه‌ی نوشتن پیدا کنید.» خجسته‌سمیعی در ادامه‌ی صحبت‌هایش به اعضای کارگاه گفت: «وقتی مدتی داستان نقد می‌کنیم انگیزه‌ها به مرور کم می‌شود. مخصوصا وقتی فقط ایرادها را بگوییم. به نظرم در کنار قاطعیت در گفتن ایرادها باید احساسی برخورد کنیم و خوبی‌های کار را هم بگوییم.» احمد ابوالفتحی ضمن تایید گفته‌ی خجسته‌سمیعی گفت: «تجربه به من می‌گوید که گاهی نویسنده توانایی‌‌ دارد و خودش نمی‌داند و باید گفته شود تا پیدایش کند و آن را پرورش دهد.» طلوعی در همین زمینه توضیح داد: «اکثر چیزهایی که شما روی داستان‌ها می‌نویسید به گفته‌ی آقای بارت ابزار پیش از نقد است و همین اتفاقا به داستان‌نویس کمک می‌کند. احساسی برای همان موقع است. راحت بگویید دوست دارم این قسمت روایت بیشتر ادامه پیدا کند یا نشستن این آدم در صندلی را بیشتر توصیف کن یا من دوست دارم این شخص بیشتر در این صحنه باشد یا در یک صحنه‌ی دیگر این آدم را ببینم.»

در ادامه‌ی جلسه سردبیر با بیان اینکه این کم‌کار بودن نشان می‌دهد نویسنده درد اجتماعی، تجربه‌ی زیسته و حرفی برای به اشتراک‌ گذاشتن ندارد گفت: «اشکال داستان‌نویسی ایرانی، فضای بسته‌ی ذهنی است، اینکه من فقط داستان می‌خوانم که داستان بنویسم اشتباه است. همه‌چیز بخوانید که داستان بنویسید. ذهن سیال می‌شود و نثر را درست می‌کند. اگر مشکل پیدا کردن سوژه دارید برای تمرین می‌توانید از موضوع‌های یک تجربه استفاده کنید.» طلوعی هم ادامه داد: «باید کمی به اتفاقات ساده‌ی دوروبرتان بها بدهید. همان اتفاق‌هایی که هرروز برای همه می‌افتد و به نظر خیلی غیرداستانی است و از کنارشان می‌گذرید و نمی‌بینید. هراس از مضمون که در نویسنده‌های ایرانی وجود دارد در شما هم وجود دارد و قابل یاددان نیست. خودتان باید در معرض تجربه‌های مضمونی قرار بگیرید و شروع کنید به نوشتن. شما هم تحت تاثیر شکل قالب داستان‌نویسی هستید که مثلا وقتی داستان آپارتمان‌نویسی مُد می‌شود یا مُد می‌شود که شخصیتی از داخل داستان دربیاید و سرنوشت شخصیت داستان را عوض کند، همه همان‌طور می‌نویسند. به نظرم ول‌کردن این شکل قالب و رفتن به سمت موقعیتی که زبان و فکر خودتان را داشته باشید و از پذیرفته‌شدن نترسید چیزهای دیگری است که باید برای‌شان کار کنید.»

نسیم مرعشی یکی دیگر از اعضای حاضر در جلسه به سایرین گفت: «بعضی از نظرها جوری هستند که انگار همه کلاس داستان‌نویسی رفته‌اند. من نمی‌دانم منظورشان چیست؟ مثلا می‌نویسند در این داستان عناصر داستان‌نویسی رعایت نشده. چرا دقیقا نمی‌گویند چه عنصری و یا کجا ایراد دارد. حداقل باید یک مثال زد.»

IMG_9147

فاطیما فاطری با تکراری دانستن مضمون داستان‌های ایرانی چاپ شده در مجله گفت: «بعضی داستان‌های ایرانی که در مجله چاپ می‌شود تکراری و کپی نمونه‌های قبلی است. بیشتر قصه‌گونه است. ترجیح می‌دهم به‌جایشان داستان‌های خارجی چاپ کنید.» اشکان اختیاری نقد فاطری را درست دانست و اضافه کرد: «و اکثر داستان‌های ایرانی که چاپ می‌کنید پایان باز هستند.» مرشدزاده در پاسخ به فاطری و اختیاری گفت: «البته حتما باید مثال بزنید. بپذیرید که ما آینه‌ی وضعیت داستان ایرانی هستیم و اصلا هم قبول نداریم به جایش داستان خارجی چاپ کنیم. پایه‌ای باید باشد که روی آن بالا برویم. اگر اینها را کار نکرده بودیم همین اتفاق هم نمی‌افتاد. چاپ این داستان‌ها انگیزه‌ی تولید داستان بهتر می‌شود. داستان ایرانی دیالوگ‌محور و زبان‌محور خیلی کم است و سخت پیدا می‌شود. ضمنا این سلیقه‌ی ما نیست، تعریف مجله است. ما قرار بود برای مخاطب عام مجله منتشر کنیم و سطح سلیقه و زیبایی‌شناسی‌اش را بالا ببریم. من ممکن است خودم داستان دیگری بخوانم.» بعد از صحبت‌های سردبیر، طلوعی با بیان اینکه این، نظر خواننده‌ی غرغروی ایرانی است گفت: «ضمن اینکه برای ما داستان پلات محور که روایت خطی دارد جذاب است، ما باید هم خواننده‌ی نوگرا و هم خواننده‌ی وفادار را راضی نگه‌داریم. آنهایی که می‌نویسند همین‌ها را می‌نویسند و شما هم که تولید نمی‌کنید. این داستان‌ها باید تولید شوند.»

سپینود ناجیان در پایان این نشست به اعضای کارگاه گفت: «به هر حال این کارگاه مال شماست و شما اعضای فعال‌تری هستید که سابقه‌ی چاپ داستان‌هایتان در مجله بوده و می‌توانید در اداره‌ی کارگاه و نظراتش به ما کمک کنید و به دوستان‌تان کمک کنید تا داستان‌هایشان را بهتر کنند. ما این نشست‌ها را به تدریج برای بقیه‌ی اعضای کارگاه هم برگزار خواهیم کرد تا نظرات، مشکلات و پیشنهادهایشان را برای بهترشدن سازوکار کارگاه بشنویم.»

این‌جا هستید: داستان » بلاگ داستان » اخبار داخلی » گزارش » اولین نشست حضوری «کارگاه مجازی داستان» برگزار شد
« مطلب قبلی:
مطلب بعدی: »

۲۹ دیدگاه در پاسخ به «اولین نشست حضوری «کارگاه مجازی داستان» برگزار شد»

  1. :) -

    نسیم مرعشی یکی دیگر از اعضای حاضر در جلسه به سایرین گفت: «بعضی از نظرها جوری هستند که انگار همه کلاس داستان‌نویسی رفته‌اند. من نمی‌دانم منظورشان چیست؟ مثلا می‌نویسند در این داستان عناصر داستان‌نویسی رعایت نشده. چرا دقیقا نمی‌گویند چه عنصری و یا کجا ایراد دارد. حداقل باید یک مثال زد.»….
    با عرض معذرت و احترام به ايشان؛ چند ثانيه حول نظرشان مي خندم!
    هيچ ارتباطي بين ري وي يو نويس و داستان نويس وجود نداد جز خوانش! هيچ دليل وجود ندارد كه يك ري وي يو نويس خوب نويسنده ي خوبي باشد؛ هيچ دليلي وجود ندار كه يك منتقد سينما، كارگردان خوبي باشد، هيچ دليل وجود ندارد كه يك فوتباليست خوب، مربي تراز اولي شود، هيچ دليلي وجود ندارد كه يك مخترع خوب، تاجر خوبي باشد، هيچ دليلي وجو ندارد….

  2. هادی مختاپور -

    و ما از این اتفاق خوشحالیم…
    امیدوارم اعضای کارگاه با تلاش خودشون بتونم جواب این اعتماد رو بدن.

  3. تهرانی -

    سلام
    امکانش هست بفرمایید چه جوری باید عضو کارگاه شد؟ و کلا ویژگی کارگاه چیست؟
    ممنون

    1. روناز کمالی -

      سلام. کارگاه به‌طور مجازی از طریق وبلاگ کارگاه برگزار می‌شود. نظارت بر نقدها و امور کارگاه به‌عهده‌ی خانم ناجیان است. هر هفته یک داستان وارد کارگاه می‌شود و سایر اعضا آن را نقد می‌کنند. نویسنده می‌تواند بعد از پایان مهلت یک‌هفته‌ای نقد اثرش، با استفاده از نظرات، داستان را بازنویسی کند و دوباره به کارگاه ارایه کند. کارگاه اثر را ارزیابی می‌کند و اگر مناسب چاپ بود آن را به تحریریه‌ی مجله ارایه می‌کند.

  4. اچ بی -

    جدای از داستان نویسی که مهارت انتخاب موضوع و شرح داستان رو میطلبه خیلی ها هستند که توانایی خوبی در شرح روند دارند اما انتخاب موضوعشان که پایه ی نوشتن است به طرز عجیبی ضعیفه!
    این دسته از افراد قابلیت نویسنده شدن رو دارن به شرط اینکه برای شروع موضوع رو از کسی بگیرن! مثل انشا نویسی مدرسه! خیلی خوب میشد اگر که تو همین وبلاگ بخشی رو اختصاص میدادین به همین انشا نویسی و هر ماه موضوعی میدادین برای یک داستان و بقیه رو میسپردین به خواننده های وبلاگ. کمترین تاثیر این موضوع بالا رفتن سطح سلیقه خواننده ها خواهد بود و شاید تاثیر بهترش پرورش نویسنده.
    داستان نویسی برای عکس هم به همون روشی که تو شماره عید کار کردین خیلی موثره ولی اینبار نویسنده ها میتونن خواننده های داستان باشن و نیازی نیست که حتما این پیگیری ها در مراحل اول کار هم تو کتاب داستان آورده بشه. شما میتونین یک فراخوان بدین برای بازدید از وبلاگ و بعد بخشی از کارو انتقال بدین به اینجا بعد که داستانها کم کم جون گرفت از بین اونها بعضی ها تو داستان چاپ بشن.

  5. تهمینه زاردشت -

    با احترام، متأسفانه به نظر من حاصل این کارگاه چیزی نخواهد بود جز چند داستان سطحی که نویسنده هایش هم راه به جایی نبرند. این را از آن جا می گویم که بعد از چند بار ارسال داستانهایم چون هیچ به مذاق خوشآمد نبود، حتی زحمت جواب دادن را هم به خودتان ندادید!!… داستان نوشتن تولید نوشابه و پفک نیست… داستان نویس هم کارگری نیست که جلوی ریل تولید ایستاده باشد… برای داستان نوشتن باید زیست… باید شهامت زیستن را داشت… در فضای (مجازی) تحریریه داستان مجله همشهری کمترین آثاری از این رهنمودها به چشم نمی خورد… چه بسا که کسی با استعداد بالقوه ی داستان نویسی وارد این فضا بشود و از دست برود… داستان نوشتن لطیفه پراکنی بامزه که نیست… نگاه کنیم به چندین و چند سال داستان نویسی مدرن ایران. (خصوصاً وضعیت زنها در جامعه ای مثل جامعه ی ما تبعیض آلود و قهر آلود نسبت به زنان بدتر است) و چند نویسنده ی انگشت شمار ماندگار را پیدا کنیم و ببینیم چرا ماندگار شده اند؟ آیا از کسانی مثل سرشار و حتی نسخه ی مدرن معاصرش رضا امیرخانی چه بر جا خواهد ماند؟ پایدار باشید

    1. روناز کمالی -

      درباره‌ی همه‌ی مواردی که نوشته‌اید در جلسه صحبت شده است. اگر یک‌بار دیگر متن گزارش را بخوانید پاسخ‌تان را پیدا می‌کنید.

  6. امین شیرپور -

    «هيچ ارتباطي بين ري وي يو نويس و داستان نويس وجود نداد جز خوانش! هيچ دليل وجود ندارد كه يك ري وي يو نويس خوب نويسنده ي خوبي باشد؛ هيچ دليلي وجود ندار كه يك منتقد سينما، كارگردان خوبي باشد، هيچ دليل وجود ندارد كه يك فوتباليست خوب، مربي تراز اولي شود، هيچ دليلي وجود ندارد كه يك مخترع خوب، تاجر خوبي باشد، هيچ دليلي وجو ندارد….»
    🙂 با عرض معذرت و احترام به شما؛ چند ثانيه حول نظرتان خندیدم!

  7. داستان نویس -

    سلام
    ممنونم از تحریریه و کارگاه و همگی!
    اشاره کرده بودند. داستان های قدیمی را بایگانی کنیم و داستان های نو بنویسیم.
    حالا سوال من
    آیا وقتی داستانمان در کارگاه می آید حتما قابلیت باز نویسی خواهد داشت؟
    شاید نتوانیم باز نویسیش کنیم. آیا دیگر جایی برای داستان های جدیدمان نیست؟
    البته این را هم می دانم که مجال و فرصت کم است و جا تنگ!

    1. روناز کمالی -

      سلام. منظور از این اشاره بالا رفتن آگاهی در اثر شرکت در کارگاه و تبادل نظر با دوستان و سنجیدن سلیقه‌ی مخاطب است. وگرنه که روال معمول درباره‌ی داستان‌های اعضا کارگاه و بررسی داستان‌های جدیدشان به هم نخورده است. اگر نتوانستید داستان‌تان را بازنویسی کنید یا بازنویسی‌تان موفق نبود بهتر است مدتی از فضای آن داستان دور باشید و برای این‌کار نوشتن داستان جدید بهترین راه‌حل است.

  8. نوری ایجادی -

    تبریک میگویم که اولین نشست برگزار شد. مهم ترین چیزی که من در «داستان» می بینم ایجاد فضایی برای ارایه داستان های ایرانی و خارجی خوب است و همه مان می دانیم هر جا که فضایی برای رشد باز میشود،حتمن بالندگی و رشد رخ می دهد. من که بسیار امیدوارم .پاینده باشید.

  9. بصیر -

    گزارش جلسه رو خوندم. در كل، فكر مي‌كنم، كارتون عاليه. من، شخصاً، به كارگاه و موفقيت‌هايي كه ظرفيت رسيدن بهشون رو داره بسيار اميدوارم. همچين فرصتي وقتي نباشه، قدر و ارزشش معلوم ميشه. سپاس

  10. الهام -

    آقاي طلوعي معلم خيلي خوبي هستند، از نظرات شان راجع به داستان بيشتر در مجله استفاده كنيد

  11. از اعضای کارگاه مجازی -

    راستش منم موافقم که بعضی از داستان ها ی ایرانی ضعیف هستند و اگر ضعیف هستند لزومی ندارند که چاپ شوند.نباید ارزش کار مجله را پایین اورد.
    در پاسخ به اقای طلوعی هم باید بگویم این نظر خواننده غرو غرو نیست بلکه نظر کسانی ست که فهم و در ک درستی از داستان دارندو مطالبات شان از یک مجله خوب است که ممکن است این بی توجهی به زیان باشد.

    1. روناز کمالی -

      سلام. «کارگاه مجازی داستان» برای آن‌دسته از خوانندگانی راه‌اندازی شد که برای چاپ در مجله داستان فرستاده بودند و اثرشان نه آنقدر خوب بود که به نوبت چاپ برود و نه آنقدر ضعیف بود که رد شود. این دوستان به کارگاه دعوت می‌شوند تا درصورت تمایل اثرشان را به نقد سایر اعضای کارگاه بگذارند و بعد از بانویسی برای ارزیابی دوباره توسط تحریریه برای چاپ، آن را به کارگاه ارایه کنند.

  12. فاطمه -

    با سلام و احترام
    یک سوال :چگونه میشود به عضویت این گروه در امد و در کنارشان اموخت و فعالیت کرد؟
    البته بنده قبلا دوره های اموزشی و سبک ها را گذروندم.ودستی در نوشتن هم دارم.علاقه مند هستم بتوانم در کنار این گروه فعالیت کنم.
    یا حق

    1. روناز کمالی -

      اعضای کارگاه مجازی که تعدادشان خیلی بیشتر از کسانی است که در دور اول این نشست شرکت داشتند از میان آثار برتر رسیده به مجله انتخاب شده اند. برای عضو شدن در این گروه فقط لازم است داستان خوب بفرستید. داستان هایی که به چاپ در مجله نزدیک هستند ولی هنوز کار و پردازش لازم دارند با نویسنده شان تماس می گیریم و انها را به این کارگاه دعوت می کنیم تا با کمک دوستان دیگر نویسنده و نظراتشان کارها آماده چاپ شود. در واقع این کارگاه نوعی هیئت داوری از میان خود دوستان نویسنده برای راه یابی اثار به مرحله چاپ است و برای عضو شدن در آن فقط باید اثر شما پذیرفته شود.

  13. بهزاد -

    خوبي مجله شما اين است كه كسي فخري بابت نوشتن ندارد، همه خودشان را خالص مخلص در اختيار داستان گذاشته اند و اين خيلي از مجله اي كه چهارسال است در مي آيد بعيد است. هر مجله ديگري بود تا حالا ادعاي هزارجور خدايي مي كرد. از آقاي طلوعي كه با اين همه داستان خوبي كه مي نويسد ادعا ندارد و آقاي لطفي كه اين همه خلاق است ممنونيم.

  14. ایمان عبدلی -

    شرح نشست کارگاه خیلی به درک شرایط مسلط بر ماهنامه ی داستان کمک میکنه ،کار خیلی خوبی کردید که این پست رو گذاشتید ،از خانم مرشد زاده وآقای طلوعی و دیگر دوستان هم بی نهایت سپاسگزارم که دریچه ای شدند برای کسانی که عاشق ادبیاتند و نیاز به کمک دارند اما با تمام دلایلی که بارها متذکر شدید هیچوقت قانع نمی شم که در مقابل داستان های ارسالی بدون واکنش باشید ،۳ داستان ارسال کردم در جواب داستان های ارسالی کوچکترین واکنشی نگرفتم کاش حداقل می نوشتید (خیلی افتضاح),باز هم بی نهایت سپاسگزارم و البته آرزوی پایداری شما رو دارم

  15. ندا -

    سلام . خیلی خسته نباشید … این کار شما باعث میشه تا افرادی که یه نیمچه استعداد ، ذوق و علاقه ای دارند جدی تر و مصمم تر به داستان نویسی بپردازن یکیش خود من … باز هم ممنون … فقط یک سوال ؛ یکی از دوستان می گفت شما کارگاه ترجمه هم دارید . میشه در مورد اون هم یه سری اطلاعات بدید … خیلی ممنون

    1. روناز کمالی -

      دور اول کارگاه ترجمه پارسال چندماهی برگزار شد و تمام شد. دوره‌ی جدیدش را هنوز نتوانسته‌ایم شروع کنیم اما اگر راه بیافتد در این بلاگ و خود مجله اطلاع‌رسانی می‌کنیم.

  16. زنبق -

    سلام
    من هم سوال مریم فریدی را دارم. اگر ممکن است بیشتر در مورد کارگاه مجازی توضیح بدهید.

    1. روناز کمالی -

      سلام. در پاسخ به دیگران، چندبار توضیحات مفصل داده‌ایم. در بخش سوالات متداول هم می‌توانید توضیحات بیشتری بخوانید. اگر سوال مشخصی دارید بپرسید تا به آن جواب بدهیم. ممنون