شمارهی آبانماه داستان همشهری امروز در تهران منتشر شد.
بیستونهمین شمارهی داستان همشهری در ۲۴۴ صفحه، امروز در تهران منتشر شده است و تا دو سه روز آینده به شهرهای دیگر میرسد.
داستان همشهری را میتوانید از کتابفروشیهای معتبر و دکههای روزنامهفروشی تهیه کنید.
سلام ! خوب بود … مخصوصا یادداشت سردبیر … خیلی دوست دارم درباره مطالب این شماره بهتون ایمیل بزنم ولی مطمئاٌ نیستم که خونده بشه چون در دو شماره اخیر خبری از بخش بازتاب ها (چاپ عصر) نیست ! واکنش های همیشگی شما درباره ی کمبود بازتاب ها که خیلی برام جالب بود رو دیگه نمیبینم !
به عنوان یه خواننده میگم : بد نیست کاریکاتور های آقای درم بخش رو در نهایت زیبا بودنشون بردارین ؟ چون به نظرم جای کافی برای خود مجله نمونده از بس از دو طرف تبلیغات دارن بهش فشار میارن ! شاید همین چاپ عصر هم گرفتار باتلاق تبلیغات آخر مجله شده که الان نمیبینمش !
در کل به نظرم کاریکاتور ها هم زیادی کلیشه ای شده اند و اگر این مقدار صفحات رو به چاپ عرایض خواننده ها اختصاص بدهید به نظرم این بخش خیلی بیشتر از کاریکاتور ها جذاب خواهد بود .
سلام. برعکس شما خیلی از خوانندگان، صفحات درمبخش را دوست دارند. درمورد چاپ عصر، کاش بازتابتان را میفرستادید چون این چند شماره بهخاطر کم بودن بازتابهای رسیده، آن را حذف کردیم. در مورد تعداد صفحات آگهی، بخش آگهی طبق قراردادی که گروهمجلات با آن بسته میتواند این تعداد صفحه از مجله را به خود اختصاص بدهد و ما تقریبا نمیتوانیم نظارتی بر عملکرد آن داشته باشیم.
با سلام
سوال اول: آیا نوشتههای داخل سایت بازتاب محسوب نمیشود که آنرا در مجله چاپ نمیکنید؟
سوال دوم: نمیشود بخش کاریکاتورهای آقای درمبخش را فشردهتر کرد؟ من هم با کمال احترام فکر میکنم زیاد است.
با تشکر از بذل توجه شما
سلام. هدف از انتشار بازتاب در مجله، رساندن نظر خوانندگان به یکدیگر است و برانگیختن نظرات جدید. وقتی نظری در سایت منتشر میشود، این اتفاق افتاده است. بخش بازتاب مجله را برای نظراتی گذاشتهایم که با ایمیل یا پست به دستمان میرسد.
در مورد صفحات آقای درمبخش، به دلیل سبک صفحهآرایی مجله، نمیتوانیم. ضمن اینکه این صفحات مثل هر بخش دیگری از مجله، طرفداران خودش را دارد.
با سلام
غير از بخش داستان همه بخشهاي مجله رو خوندم.عالي بودين.بعدازمدتها ياداشت سردبير داشتين كه حرف نداشت.الان يه مدتيه كه شروع كردم به خريدن كتاب به صورت دوره اي كه مجله داستان خيلي كمك كرده.يه فايل اكسل تهيه كردم و مشخصات همه نويسنده ها و كتابهاشون و بخشهاي مجله رو داخلش ثبت ميكنم (همون نمايه مجله كه سالانه منتشر ميكنين – البته براي من كاملتره) و يه بانك اطلاعاتي خوبي داره درست ميشه.حتي كتابهاي معرفي شده در تبليغات رو هم يادداشت ميكنم كه بعدها توي ليست خريدم يه نگاهي به اونها داشته باشم.
۱ ماهي هم هست كه خريدار پروپا قرص همشهري جوان شدم.اولين بار تبليغ پياده رو در شماره مهر رو ديدم و فقط به خاطر اين يه بخش شماره هفته اول مهر رو خريدم و ديدم چه مجله خوبيه و خريدارش شدم و توي فكر تكميل آرشيوش هستم (۴۲۶ شماره بايد بخرم)
در مورد كامنت دوستمون كه گفته كارتونهاي آقاي درم بخش حذف بشه بايد بگم كه يكي از بهترين بخشهاي مجله همين قسمته.مگه غير از اينه كه در ۳ فريم يك داستان و پيام رو بهت انتقال ميده.پيام و داستاني كه خيلي وقتا آدم رو به فكر فرو ميبره و تاثير گذاريش بعضا از خيلي داستانها بيشتره! اين قسمت رو ادامه بدين
ممنونم از همه زحمات شما دوستان
زنده ی بیدار دومین داستانی ست که از آقای مدرس صادقی در مجله خوانده ام و راستش به نظر من هیچ کدامشان خوب نبودند.زنده ی بیدار از نظر من یک داستان ضعیف و کسل کننده و پر از جای خالی بود .هیچ وقت نشده بیایم و بگویم مثلا از فلان داستان خوشم نیامده اما وقتی داستان را خواندم حس کردم انگار مجبورید از بعضی نویسنده ها حتما داستان داشته باشید.نمی دانم…