سیویکمین شمارهی دورهی جدید ماهنامهی داستان همشهری و به روایتی چهلمین شمارهی آن، امروز سهشنبه نوزدهم آذرماه، با ۳۲ صفحهی اضافه، جمعا در ۲۷۶ صفحه به چاپخانه رفت.
تا امروز، سیونه شماره از ماهنامهي داستان در دو دورهی انتشار، روی كيوسكها آمده است: ۹ شمارهی دورهی نخست (يعني از تیر۸۹ تا اردیبهشت۹۰ در قالب ضمیمهی مجلهی خردنامهی همشهری) و ۳۰ شمارهی دورهی جدید (از خرداد۹۰ تا آذر۹۲). بنابراین هرچند این شمارهی مجله، به روایتی، سیویکمین شمارهی دورهی جدید داستان محسوب میشود، تقارن انتشار آن با شب يلدا بهانهای شد که شمارهگذاريِ دو دورهي مجله را مجموع کنیم و این شماره را چهلمین شمارهی پیاپی مجلهی داستان همشهری بنامیم.
شمارهی دیماه و یلدایی ماهنامهی داستان را، با یک بخش ویژه برای شب یلدا و کارت هدیهای از طرف مجلهی داستان به خوانندگانش، تدارک دیدهایم که پیشنهاد میکنیم آن را از دست ندهید. ویژهنامهی یلدای مجلهی داستان، روز پنجشنبه ۲۸ آذرماه در تهران و شهرستانها توزیع میشود تا با هدیهی ویژهاش شب یلدا در جمع شما باشد.
اعضای باشگاه خوانندگان میتوانند از هفتهی آینده تصویر جلد شمارهی دیماه یا همان «محرمانه باشگاه!» را در صندوق نامههای الکترونیکیشان دریافت کنند.
به تحریریه عزیزِ داستانِ دوست داشتنی خسته نباشید می گویم و با اشتیاق منتظر آمدن این شماره ی خواندنی هستم 🙂
سلام
بررسی داستانهای کوتاه ارسالی چه قدر طول میکشه؟
سلام. اگر تا یکماه بعد از ارسال اثر تماسی از طرف ما گرفته نشد، یعنی اثرتان پذیرفته نشده است.
مثل همیشه فوق العـــــــــــــــــــــــــــــــــــاده
بی صبرانه منتظرم و خسته نباشیدو یلدا مبارک
با سلام و خسته نباشید. واقعا از زحمات تک تک دوستان داستانی ممنونم. ۳ سالی هست مشتری داستانم و هرماه جشم انتظار بر پیشخوان کیوسک ها.
ویژه نامه شب یلدا رو گرفتم ولی هنوز نخوندم، اما این قرار دادن مجله داخل نایلون رو ادامه بدید. هم مجله تمیز میمونه هم روی پیشخوان ها جلوه ی بهتری داره.
باز هم ممتون….
«آکس به آکس» روایت شغلی دیماه ،بسیار ناملموس بود که کمترین ارتباط را با من خواننده برقرار کرد.فکر می کنم اصل «جذاب بودن»که در اغلب روایتهای شغلی رعایت می شده در اینجا ظاهرا به علت اعتماد به نفس زیاد نویسنده و یا نداشتن یک شغل اصلا رعایت نشده؛معجونی از اصطلاحات خشک و غیر قابل درک مهندسی و ایضا انگلیسی که بوسیله نخ نازکی که مثلا می خواهد متن را خواندنی کند ،روایتی آفریده ثقیل و فاقد روح. نگاهی به «یک شغل «های شماره های قبل بیاندازید؛اگر چندان جذاب نیستند لااقل عذاب آور هم نیست خواندنشان.