اخبار داخلی | خبر | خبر انتشار

Dey 92

شماره‌ی دی‌ماه ماه‌نامه‌ی داستان همشهری، صبح روز پنج‌شنبه ۲۸ آذرماه به‌طور همزمان در تهران و شهرستان‌ها منتشر شد تا شب چله را در جمع شما باشد.

اولین شماره‌ی زمستانی داستان با ۳۲ صفحه‌ی اضافه، جمعا در ۲۷۶ صفحه و با بخش ویژه‌‌‌ی «حکایت یلدایی» تهیه شده است: مجموعه‌داستان طنزی که جمعی از نویسندگان با محوریت یک مهمانی شب یلدا در قالب‌های متفاوتی نوشته‌اند و می‌توانید آن را در صفحات انتهاییِ «پایان خوش» بخوانید.

ضمنا این شماره‌ی مجله، هدیه‌ی ویژه‌ی شب یلدای امسال ماه‌نامه‌ی داستان را به همراه خود دارد: کارتی با طرح‌هایِ یلدایی کامبیز درم‌بخش و مطلع غزلیاتی از حافظ به انتخاب محمدعلی بهمنی. با هرمجله، کارتی که به دست شما می‌رسد، یکی از ۱۶ کارتی خواهد بود که با ترکیبِ طرح‌ها و غزلیات منتخب، طراحی شده و بنابراین هرکس می‌تواند آن را فال شب یلدای خودش حساب کند!

این شماره‌ی داستان درواقع سی‌ویکمین شماره‌ی دوره‌ی جدید انتشار -شماره‌هایی که بعد از گرفتن مجوز مستقل منتشر شده‌اند- است که با در نظر گرفتن ۹ جلد پیش از آن، چهلمین کتاب داستان همشهری از زمان آغاز نشر خواهد بود.

داستان همشهری را می‌توانید از کتاب‌فروشی‌های معتبر و دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه کنید.

این‌جا هستید: داستان » بلاگ داستان » اخبار داخلی » خبر » خبر انتشار » شب چله با چهلمین شماره‌ی داستان همشهری
« مطلب قبلی:
مطلب بعدی: »

۸ دیدگاه در پاسخ به «شب چله با چهلمین شماره‌ی داستان همشهری»

  1. saeed -

    سلام. از اون ۳۲ صفحه‌ی اضافی ۲۰ صفحه‌اش تبلیغات بود که داستان جان!!! انی وی دست‌تون درست…

  2. مهری -

    فال من این بود: وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند…
    ممنوووون و خسته نباشید به تحریریه ای ها….

    1. روناز کمالی -

      سلام. حتما پیگیری می‌کنیم. بهتر است شما هم با نماینده‌ی توزیع استان‌تان تماس بگیرید و جویا شوید تا پیگیری ما موثرتر شود.

  3. زهره -

    سلام
    و برای من:
    «چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
    چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم »

    خیلی خوب، ممنونم.

  4. مینا -

    با سلام و تشکر از تلاشتان برای روزمره نشدن و حس آرامش داستانهایتان
    داستان «مشق شب» حسی بسیار ملموس و واقعی از یک زندگی کاملا معمولی را به مخاطب القا می کند. در واقع می توانم بگویم که وقتی داستان را خواندم احساس کردم که در زمینه یلدا افکار و احساساتم با نویسنده یکی هستند. که البته در زندگی سریع و مدرن تحمیل شده به بسیاری افراد جامعه دور از ذهن هم نیست. بیشتر مواقع تصویری که از سنتهایی مثل یلدا ارائه می شوند آرمانی و ایده آلیستس و یا نوستالژیک هستند، در حالی که تصویری که خانم گل سرخی ارائه کرده اند واقع گرایانه تر به نظر می رسد.ایارنی امروزی دیگر در آرامش و بی خبری گذشته و فصل فراغت از کار زمستان نیست. در عین برگزاری یلدا نگران خواب ماندن فردا صبح است. درگیر رفتن یا نرفتن به خانه بزرگترهاست؛ خانواده ی خود یا همسر و یا هیچ کدام؟
    دیگر خوراک و زندگی اش آنقدر ساده نیست تا رنگارنگی سفره یلدا به چشمش بیاید. آن قدر مشغول است که او می ماند و سفره ای مملو از خوراکی و یک ساعت فراغت از کار، اینترنت، تلویزیون و … که اگر بشود ازشان دل کند و یکساعت برای این همه خوراکی و اینهمه حرف و قصه نگفته که می مانند تا یلداهای بعد!
    به هر حال ممنون که میان این همه دل مشغولی با نوشته هایتان آرامش را تداعی می کنید.

  5. سارا -

    واقعا مجله عالی و پر محتوایی دارید.انتشار همشهری داستان یکی از اتفاق های خوبی هست که در ایران رخ داده.یه تشکر ویژه از شما.
    ویه تشکر فوق ویژه و مخصوص از عکاس و طراح روی جلد مجله میکنم.عکس های روی جلد معرکه اند و همیشه منو به فکر وامی دارند.
    به امید موفقیت های بیشتر.