صفحهی «یک تجربه» از یک سال پیش جزو سرصفحههای ثابت بخش «روایتهای مستند» است. هدف از راهاندازی این صفحه توجه دادن به مادههای خام داستانیِ پنهان در موقعیتهای روزمره است و ثبت آنها در قالب تجربههای واقعی. با توجه به ماهیت این صفحه تصمیم گرفتیم از شمارهی مردادماه ۹۱، در هر شماره موضوع شمارهی بعد را به صورت فراخوان عمومی در مجله اعلام کنیم تا خوانندگان هم بتوانند در نوشتههای این صفحه سهیم باشند.
در این مدت سعی کردیم در انتخاب سوژههای این بخش تنوع، تازگی و خلاقیت را در نظر بگیریم. و به همین دلیل برای انتخاب موضوع «یک تجربه» جلسات گروهی با حضور اعضای تحریریه تشکیل میشود تا در عین حفظ این ویژگیها، طیفهای متفاوتی از خوانندگان در نظر گرفته شوند. در انتخاب موضوع به توازن این طیفها هم فکر میکنیم تا هرکس به فراخور تجربههایی که کسب کرده بتواند در یکی از دهها موضوع «یکتجربه» سهیم شود. گاهی دانشجویان در راس قرار میگیرند (اسطورههای خوابگاه- شب امتحان)، گاهی شاغلین (سوتیهای شغلی- اولین کارفرما) و گاهی طیفی وسیعتر (عکس پرسنلی- تقدیمنامچهی اول کتاب) و گاهی هم زمانش را به گذشته میبریم (خردهجنایتهای کودکی- نقشههای تابستان). نتیجه این انتخابها این شد که مثلا برای «اولین کارفرما» یکی از روایتهایی که با پست به دستمان رسید از آقایی ۷۰ ساله بود از زنجان که طبعا ایشان نمیتوانستند برای موضوع «آتاری» یا «واحد تربیت بدنی دانشگاه» تجربهای بنویسند.
اوایل کارِ این صفحه موضوعات عمومیتر را به فراخوان گذاشتیم و برخلاف تصورمان بارها پیش آمد که این سوژهها مشارکتکنندهی زیادی نداشت. مثل «عکس پرسنلی» که همه حداقل یکبار با آن مواجه شدهاند و موضوعی عام است اما تعداد آثار رسیدهاش کمتر از تصورمان بود. که شاید یکی از دلایلش ضرورت قابل روایت بودن تجربهها است. یعنی ممکن است مخاطبی تجربهای واقعی از این موضوع داشته باشد ولی در نهایت نشود آن را در قالب یک تجربه روایت کند.
با اینکه سعی میکنیم به طور کلی در برنامهریزی یکسالهمان حداقل دو سوژهی عمومیتر و فراگیرتر وجود داشته باشد اما برای حفظ تنوع، جذابیت و تازگی صفحه، بعضی سوژهها هم خاصتر هستند. خاصتر شدن سوژهها گروهِ شرکتکنندگان را کمی محدود میکند اما این به دودلیل مزیت محسوب میشود. اولا، کسانی که به عنوان مثال تجربهی زندگی آپارتماننشینی ندارند و نمیتوانند در فراخوان «جلسه ساختمان» شرکت کنند میتوانند با خواندن تجربههایی که موقعیت کسب آنها را نداشتهاند در آنها سهیم شوند و در عین حال در فراخوانهای بعدی شرکت کنند. دوما، ما را به هدفمان از این صفحه نزدیکتر میکند. تصور کنید کسی قصد دارد قصهای شهری بنویسد اما تجربهی ملموسِ حضور در چنین فضایی را ندارد شاید این چند تجربهی کوتاه بتواند تصویری واقعی و دقیق به او بدهد و در انتقال درست فضا به او کمک کند، چنانچه این فیدبک را از دوستانی که با مجله در ارتباط هستند گرفتهایم.
اگر فکر میکنید موضوعاتی هستند که برای «یک تجربه» مناسباند میتوانید آنها را با بخش مستند در میان بگذارید. از طریق: mostanad.dastan@gmail.com
حالا مثلن مایی که رفتیم دانشگاه واحد تربیت بدنی پاس کردیم
چقدر تجربه داریم که اون آقا نداره؟
موضوع «تقلب» (از نوع درسی و قبل، حین، یا بعد از جلسهٔ امتحان) بهنظر قابلیتهای خوبی برای متن شدن دارد.