تجربههای بشری هنگامی ماندگار میشوند که راهشان را به هنر و ادبیات باز کنند. بخشی از عمیقترین این تجربهها آنهایی است که در ورزش و میادین ورزشی از سر میگذرانیم. تجربههایی همراه با حس غرور و مبارزهجویی، رشد و شکوفایی و پیروزی، شکست و ناکامی و خیلی از احساسات بشری دیگری که هم به تایید آنها که خودشان ورزش حرفهای و قهرمانی را دنبال میکنند و هم به گفتهی تماشاگران جدی این رقابتها، به کاملترین شکلش در دنیای ورزش رخ میدهد، آنقدر که خیلیها صحنهی رقابت ورزشی را مقیاس کوچکی از تصویر زندگی میدانند.
اما این احساسات و هیجانها چقدر در هنر و ادبیات بازنمایی شدهاند؟ شاید برخلاف دنیای هنر و ادبیات که در آنها هنرمند بخشی از لذت خود را در سهیم شدن تجربهها و دریافتهای درونیاش با مخاطب مییابد، ذات ورزش قهرمانی آنقدر برای ورزشکار اقناعکننده است که ورزشکاران کمتر تمایلی به ثبت و انعکاس این احساسات دیدهاند. گویی مخاطب دنیای ورزش، یا همان تماشاگر، بیآنکه نیازی به شنیدن روایت قهرمان داشته باشد، همپای او در درون خود احساسات مشابهی را تجربه میکند؛ شوق، غرور، توانمندی را در یک روی سکه و شکست و ناکامی را در روی دیگر آن.
همهی اینها سبب شده که حتی اگر دنیای ورزش حرفهای نخواسته باشد خود را به هنر و ادبیات نزدیک کند، هنرمندان و نویسندگان بکوشند برای بسط دنیایی که روایت میکنند و عریض کردن دامنههای احساسات و تجربیات بشری که به مخاطبان عرضه میکنند به سراغ ورزش بروند و و از تلاقی این دو دنیا شاهکارهایی را در دنیای هنر، سینما و ادبیات خلق کنند. شمارهی پیش رو را به بازنمایی گوشهای از این تلاقی اختصاص دادهایم.
دربارهی این شماره
یک شمارهی پیش روی مجله را بهمناسبت همزمانی با برگزاری بازیهای المپیک ۲۰۱۶ به موضوع ورزش اختصاص دادهایم. به گردآوری روایتهایی پرداختهایم که برخی از زبان قهرمانان ورزشی روایت شدهاند، بعضی از زبان هنرمندانی که ورزش و ورزیدگی بخشی از تسلط آنها بر حرفهشان محسوب میشود و تعدادی دیگر به قلم نویسندگانی است که ورزش را نه بهعنوان یک حرفه که بهعنوان یک عادت جدی و ناگزیر دنبال میکنند و یا حتی صرفا در جایگاه یک تماشاگر پروپا قرص رقابتهای ورزشی را میبینند اما همگی این نوشتهها در یک موضوع اتفاق نظر دارند؛ اینکه ورزش چه بهعنوان فعالیتی روزمره و چه در میادین قهرمانی، این فرصت را به ورزشکار میدهد که مرزهای جدیدی از توانمندی و رشد و شکوفایی را تجربه کند و بهموازات تن، روان و خیال را هم بسط میدهد و تجربیات زیستهی متفاوتی را هم برای ورزشکار هم برای تماشاگر به ارمغان میآورد.
هفت زندگینگاره در بخش دربارهی زندگی، دو داستان کوتاه، سه متن در بخش روایتهای داستانی و دو روایت و یک مجموعهی تصویری در بخش مستند این شماره با رویکردهای مختلفی به ورزش پرداختهاند که شما را به خواندن و دیدنشان دعوت میکنم.
دو داستان«کوآدراتورین» در این شماره اثری است فانتزی از نویسندهی روس، سیگیزموند کرژیژانفسکی، که نخستین بار است نوشته ای از او به فارسی ترجمه میشود. داستانی که هرچند نزدیک به یک قرن از نوشته شدن آن میگذرد برای مخاطب امروز زبان و فضای نو و جذابی دارد و خواندن آن را به دوستداران ادبیات ژانر پیشنهاد میکنم.
سه در آخرین لحظات ارسال مجلهی این شماره به چاپخانه بودیم که خبر ناگوار درگذشت هنرمند گرانقدر سینمای ایران، عباس کیارستمی را شنیدیم. خبری که ما را هم مانند همهی دوستداران فرهنگ و هنر عمیقا متاثر و متالم کرد. تحریریهی داستان این فقدان بزرگ را به تمامی اهالی فرهنگ و هنر صمیمانه تسلیت میگوید. تصویر جلد ویژه نامهی نوروزی امسال مجله داستان از آثار متاخر این هنرمند ارزشمند بود، برگی از دفتر مبسوط و قابل افتخار هنر او که مجلهی داستان مجال بهرهگیری از آن را پیدا کرد و همانند دیگر آثار استاد مورد استقبال گسترده ی مخاطبان قرار گرفت. دستاوردهای ارزشمند این هنرمند گرانقدر را برای فرهنگ و هنر ایرانزمین پاس میداریم و یادش را گرامی میداریم.