بهترین ناداستاننویسها به ما نمیگویند چطور دربارهی چیزی فکر کنیم، چه حسی دربارهی آن داشته باشیم، یا چه عواطفی در ما برانگیخته شود. آنها فقط جزئیات ملموس را به ما نشان میدهند. ذهن خواننده به «هیجان» درمیآید و عواطفی را که قبلا داشته دوباره تجربه میکند.
سال ۲۰۱۵ در آمریکا، سالی عجیب ـ و البته نه استثنایی ـ از کار درآمد، مخصوصا با توجه به اتفاقهایی که بعد افتاد. وضعیت جوری شده بود که انگار هر یک هفته در میان ماموران پلیس یک سیاهپوست را بیخود و بیجهت میکشتند و کسی هم کاری به کارشان نداشت.
تا آن موقع چیز چندانی از اکبر رادی نخوانده بودم. اما خب معلوم بود که محل وقوع داستانهای مرگ در پاییز شمال است. و حالا نمایش در هوای دمکرده و داغ آبادان میگذشت. باید از صحنه که دکورِ طبعا سرهمبندیشدهای بود چشم برنمیداشتی.
نویسندگان ناداستان خلاقانه روشهای نمایشی و خلاصهای را با هم تلفیق میکنند تا ناداستان را در نظرخواننده جالبتر کنند. شرح مستقیم ـ بیان حقیقتها بدون نمایش، بدون توصیف و بدون تفسیر ـ مطالعه را برای خواننده کسلکننده میکند.
جومپا لاهیری، نویسندهی انگلیسیزبانی که اصالت هندی دارد، چند سال پیش سراغ یادگیری زبان ایتالیایی میرود و کتاب زندگینگارهی به عبارت دیگر را به این زبان مینویسد. لاهیری در این گفتوگو از نویسندگان کلاسیک و معاصر ایتالیا و همینطور از تاثیرات این زبان در زندگی ادبیاش میگوید.
کنشهای جسورانهی نویسندههای گذشته به نویسندههای جوان اجازه میدهد تا آنچه را انجام شده تکرار کنند و همزمان به دنبال راههای جدید باشند. ساختار روایت میراثی است که نمیشود انکارش کرد اما داستانهای امروز تاریخ حالاند؛ داستانِ همه و تجربههای شخصی از گذر عمر.
ر قسمت اول کارگاه ناداستان، قلابِ شروع توضیح داده شد؛ اینکه نویسندهی ناداستان چطور میتواند در شروع متن مخاطب را همراهش بکشاند. در قسمت دوم، گشایشهای نمایشی، نویسنده با آوردن چند مثال از ناداستاننویسهای مطرح، روشهایی مثل گفتوگو یا توصیف را برای درگیر کردن خواننده و جذابتر کردن ناداستان آموزش میدهد.
من از این ایده که داستان کوتاه کوتاه قوانین سخت و خشکی داشته باشد بیزارم و آنقدر هم گستاخ نیستم که بگویم قانونگذار داستان کوتاه کوتاه منم. میتوانم داستانهایی را مثال بزنم که بعضی از کارهایی که در موردشان نق میزنم کرده باشند و جواب گرفته باشند ـ حتی خود من هم گاهگداری این بهاصطلاح قوانین را شکستهام.
بهگمانم ما، کموبیش، هنگام نوشتن برای خودمان اسم و رسم میسازیم و برای همین همیشه میل داریم از خودمان بنویسیم. وقتی مردم میپرسند که آیا با دست مینویسی یا با ماشینتحریر یا رایانه، در واقع مشتاقاند بدانند چقدر نوشتهتان شخصی است.
وظیفهی ناداستان گزارش حقایق نیست بلکه بیان حقایق به شیوهای است که فهم عمیقتری از موضوع به خواننده منتقل کند. نویسنده برای نوشتن ناداستان خلاقانه به مهارت قصهگویی و پژوهش نیاز دارد. او باید روی موضوعش تسلط داشته باشد، نه اینکه صرفا حقایق را حفظ کند و آنها را با نقلقول گزارش دهد.