۱۳۵۸، اصفهان. مترجم، نمایشنامه‌نویس و نویسنده. دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی نمایش از دانشگاه هنرهای زیبا. رمان‌های «ساندویچ ژامبون»، «هزار پیشه» و «پینوکیو» از ترجمه‌های او است. مجموعه‌داستان «اسپارانی» به‌تازگی از او منتشر شده است.

تیر۱۳۹۷

یک ‌شب بیدار شدم دیدم بالای سرم نشسته. چشم‌های درشتش سرخ شده بود. تا نشستم عقب‌عقب رفت. کمی همان‌طور بالای سرم را نگاه کرد. بعد موهای دم و تنش سیخ شد.

خرداد ۱۳۹۷

چقدر زندگی نویسنده به آثارش سرایت می‌كند؟

به‌گمانم ما، کم‌و‌بیش، هنگام نوشتن برای خودمان اسم و رسم می‌سازیم و برای همین همیشه میل داریم از خودمان بنویسیم. وقتی مردم می‌پرسند که آیا با دست می‌نویسی یا با ماشین‌تحریر یا رایانه، در واقع مشتاق‌اند بدانند چقدر نوشته‌تان شخصی است.

بهمن ۱۳۹۶

مادرم نودسالگی‌اش را در خانه‌ی کنتیکت بود، جایی که شصت سال در آن زندگی کرد و ده سال آخر عمرش از پنجره به بیرون نگاه کرد. (پدرم در پنجاه‌ودوسالگی مرد.) من و همسرم، جِین کِنیون، برای تولد مادر زودتر به خانه‌اش رسیدیم و سر ظهر بچه‌ها و نوه‌هایم مامان‌بزرگ لوسی را سورپرایز کردند.