Grey Gardens

جستار

نویسندگان ادبیات معاصر ایتالیا از چه می‌نویسند؟

ادبیات در همه‌جا مسیر تقریبا مشابهی را طی کرده. در هر کشوری اوج و فرودهایی داشته؛ دوره‌های طلایی و گاهی رکود، اما هرگز از حرکت نایستاده. همیشه نویسنده‌های بزرگی بوده‌اند که تاثیرگذاشته‌اند و آن‌قدر خوب نوشته‌اند که اکثر نوشته‌های بعدشان فقط تقلایی برای تکرارِ همان‌ها بوده. ادبیات خودش را به عنوان آن کل بزرگ حفظ کرده و خیلی‌ها تلاش کرده‌اند خودشان را جزئی از آن کلیت کنند. در این جستار، رینو کاپوتو، استاد ادبیات دانشگاه رم، از ادبیات امروز ایتالیا نوشته است. این‌که بعد از دوران درخشان ادبیات ایتالیا حالا نویسندگان‌شان چه جایگاهی دارند، در چه قالب‌هایی می‌نویسند و چه دغدغه‌هایی دارند. نگاه او نگاهی از دل ادبیات ایتالیا است.

سال ۲۰۱۷، پائولو کونیتی نویسنده‌ی جوان ایتالیایی برنده‌ی جایزه‌ی ادبی معتبر استرگا شد. او قبل از دریافت این جایزه نوشته بود:

بعضی وقت‌ها که می‌روم کوه، خیال می‌بافم: خیال پیدا کردن یک تپه، قله‌ای مخفی یا حداقل برآمدگی یا شکافی، جایی که قبل از من هیچ انسان دیگری آن‌جا پا نگذاشته باشد. خوب می‌دانم خیالم ساده‌لوحانه است و من نه کاشفم نه ماجراجو، بلکه فقط می‌توانم ردپای دیگران را به تصویر بکشم. واقعیت این است که برای رسیدن به قله، برای مقابله با سربالایی و لذت‌بردن از حسی که مرا در بر بگیرد، نیاز دارم حس کنم اولین کسی‌ام که این کار را انجام می‌دهد، و این‌طوری ساده‌لوحیِ ارزشمندم را از حمله‌های خودآگاهی‌ام حفظ می‌کنم.

برای قلم گذاشتن روی کاغذ و نوشتن، به همین ناآگاهی نیاز است.

راوی جوان گرایش‌های هم‌عصرانش را نشان می‌دهد. از جهتی، کونیتی و نویسندگان هم‌دوره‌اش به یک‌جور «اضطرابِ تاثیر» مبتلا هستند که دست‌کم از زمان پترارک تا کنون روی نسل‌های جوان تاثیر گذاشته است: همه چیز گفته شده، همه چیز نوشته شده؛ و حالا یک نویسنده‌ی جوان چطور می‌تواند در مسیری که این‌قدر زیبا ترسیم شده راه خود را باز کند؟

کنش‌های جسورانه‌ی نویسنده‌های گذشته به نویسنده‌های جوان اجازه می‌دهد تا آنچه را انجام شده تکرار کنند و همزمان به دنبال راه‌های جدید باشند. ساختار روایت میراثی است که نمی‌شود انکارش کرد اما داستان‌های امروز تاریخ حال‌اند؛ داستانِ همه و تجربه‌‌های شخصی از گذر عمر.

به ‌نظر می‌رسد راویان جوان ایتالیایی از سنت‌ها ـ از تسلسل ادبی ملی ـ فاصله گرفته‌اند. از کتاب‌خوانی‌های دوران مدرسه فقط خاطره‌ی محوی دارند. این واقعیت درباره‌ی نویسندگان اوایل دهه‌ی نخست این هزاره هم صادق است: کافی است به انریکو بریتزی اشاره کنیم که برای تمرین مطالعه از آثار اوراتزیو و مانزونی کمک می‌گیرد اما از سالینجر به عنوان منبع الهامش یاد می‌کند. جوان‌ترین و معاصرترین راویان ایتالیایی به شکستن پل ارتباط با سنت و انتخاب مسیری تازه با معیارهای جدید ـ تحت تاثیر اروپای غربی و آمریکای شمالی ـ تاکید دارند.
 

ادامه‌ی این مطلب را می‌توانید در شماره‌ی نودم، مرداد ۹۷ ببینید.

‌ این جستار با عنوان Considerazioni introduttive sulla (più) recente narrativa italiana سال ۲۰۱۸ به سفارش مجله داستان نوشته شده است.