پ. امده. ژوبر مشاور ارشد ناپلئون بناپارت، یكی از سفیران عالیرتبهی اروپایی است كه زمان فتحعلیشاه میآید ایران و موجبات عهدنامهی فینكنشتاین (در كاخ فینكنشتاین لهستان، میان دو دولت ایران و فرانسه، سال ۱۱۸۶ شمسی) را فراهم میآورد. این دیپلمات، شرقشناس و جهانگرد فرانسوی كه مترجم و مشاور محبوب ناپلئون بناپارت است در سفرنامهاش علاوه بر شرح مفصل گشتوگذار در ایران و مذاكرات با شاه و درباریان، بخش مجزایی را به توصیف گیلان اختصاص داده است. آنچه در ادامه میخوانید تصویری است كه ژوبر از گیلان و رشتِ ۲۱۳ سال قبل میدهد.
ثروت گیلان
برنج و ابریشم تمام ثروت گیلان است. محصول ابریشم منحصر به گیلان نیست ولی در آنجا خیلی فراوان است و نوع آن از آنچه در شیروان یا مازندران به دست میآید عالیتر است. بخش بزرگی از آن را در کارگاههای کاشان، یزد، بغداد، هشترخان و مسکو به کار میبرند. درختان میوهدار آن خیلی زیادند مانند انجیر، انار، گردو و ازگیل و در میان آنها درختان سیب و هلو و گلابی هم به چشم میخورد. گیلان و مازندران هر دو شمشادهای زیبایی دارند.
جنگلها معمولا بسیار انبوهاند. تنها نقطههای تنکی که در میان جنگل دیده میشود شالیزارها هستند که سهچهارم سال از آب پوشیده شدهاند. محلهای سکونت معمولا خیلی به شالیزارها نزدیک و همسایهاند و چون در گوشه و کنارهای خیلی انبوه پنهان هستند، پیوسته میباید روی اسب درازکش شد.
دهکدههای نامرئی
بی یک راهنمای بومی ممکن است چندین ساعت در جستوجوی خانهای سرگردان بود. خانهای که در پای کوهها جای دوردستی ساخته شده و آن از ترس پیاده شدن دشمنان از کشتی است. دهکدهها را اینگونه میتوان تشخیص داد که درختان میوهی بسیار زیادی در آنها هست و تنههای خیلی بزرگ مو در آنها دیده میشود که خوشههای رنگینشان از نوک بزرگترین درختان خود را نشان میدهند. خانهها در میان جنگل پراکنده هستند. هر یک از آنها در میان توتستان و نزدیک شالیزار خود برپا گردیده است. این کشتزارها در ناسازگار کردن هوای آنجا سهمی دارند زیرا که نهالهای توت به اندازهای به هم چسبیده شده که حایل هرگونه گردش هوا میشوند.
گوشت و برنج
برنج گیلان جنس خیلی خوبی دارد و این تنها دانهای است که در آنجا میکارند. به اسبها به جای جو برنج میدهند. هرچند که میتوانند از گندم سفید استفاده کنند لیکن برنج آنچنان مورد مصرف عمومی است که نان را جز در شهرها و نزد بزرگان نمیتوان به دست آورد. آن را در آب بدون هیچ ترکیب دیگری میپزند. خیلی مغذی است و آسان هضم میشود. به این خوراک چلو میگویند که اساس همهی خوراکهاست. گوشت کم میخورند با آنکه جاهای تهی در جنگل بهترین چارپایان را دارند. گوسفندانشان خیلی ضعیف و نزار هستند و کم زادوولد میکنند. آنها مانند گوسفندان عراق و ترکیه دنبه ندارند و گیلانیها تقریبا تنها گوشتی که میخورند همین است.
ادامهی این مطلب را میتوانید در شمارهی نودویکم، شهریور ۹۷ ببینید.
مسافرت در ارمنستان و ایران، پ. امده. ژوبر، ترجمهی علیقلی اعتماد مقدم، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران: ۱۳۴۷.