حمد و سپاس خداي را كه پرتوي نورش از افق عقلهاي ناب براي بندگانش متجلي گشت و مرام و مرادش را بهوسيلهی زبان گوياي سنت و كتاب آشكار ساخت. آن خدایي كه دلِ دوستان و دلباختگان خود را از چنگال دنياي دلفريب رهانيد و به سوي نورهاي سرورانگيز كشانيد. در وجود آنان سروري سرشار مشاهده ميكني كه مخصوص دلهاي مطمئن به عالم بقا و آن سَراست. پيوسته شوق آنان به كمال قرب خداوند در تزايد است و خداوند متعال آنچه را شايستهي بخشش نيكوكار مهربان است، به آن مردان الهي ارزاني فرموده است. پس چقدر كوچك شد در نزد ايشان هر چيزي كه روگردان گشت از جلال و عظمت او و چقدر متروك گرديد بر ايشان، هر آنچه باعث دوري از وصال او آمد، به حدي که از بقاء خود گذشته به لقاي حضرت حق پيوستند و در طلب اين رستگاري تا سرحد ايثار و جانبازي پيش رفتند و آماده شدند كه جان و تن خود را در معرض نيزهها و شمشيرهاي بران قرار دهند. مرغ جان شهداي كربلا براي رسيدن به اين كمال و شرافت، قفس تن را درهم شكستند و به پرواز درآمدند و سبقت و مبادرت به شهادت را سبب لذت و آرامش دانستند و كدورت و ملال به دلهاي خود راهندادند. چنانچه سیدمرتضی سروده: «براي آنان بدنهايي است كه بر ريگزار گرم افتاده و جانهايشان در جوار خدا آرميده؛ گويا اينان كسانياند كه آسيبرسانندگانشان، سوددهندگان آنها بهشمار ميآيند و قاتلان آنان، زندهكنندگان آنان محسوب ميشوند!»
*گزیدهای از مقدمهی مقتل لهوف ابن طاووس
دربارهی این شماره:
یک آبانماه امسال با ماه محرم قرین است. روایتهای «صدای صبح» و «میعاد مقدس» در بخش درباره زندگی و سه متن در بخش روایتهای داستانی با حالوهوای محرم و عاشورا همراهاند. متن «بسا سوار كه آنجا پياده خواهد شد» در بخش روايتهاي مستند هم تجربهای است پرشور و غریب از پیادهرویِ نجف تا کربلا که هرسال در آستانهي اربعین، عزاداران زیادی را از سراسر دنیا گردهم میآورد.
دو «نوشتن داستان از آن هنرهاست که ذوقش آنی است. بندهی طلعت آن باش که آنی دارد. اگر داستانی، آنِ زمانهی خودش را داشته باشد، منتشر میشود. باید وقت و زمانش برسد. این میراثی است که برای تو میگذارم، سخن آخر: در چاپ اثرت تعجیل نکن. میوهي رسیده خودش از شاخه جدا میشود.»
سه این سطور، بند پایانی آخرین اثر مرحوم احمد بیگدلی است که در مجلهي داستان منتشر شدهاست؛ نامهای خطاب به نویسندگان جوان باعنوان «با خویشتن نشستن» در ویژهنامهي نوروز ۹۳. بیگدلی، نویسندهي خوشذوق و پرکاری بود که در زمینهي رمان، داستان کوتاه، نمايشنامه و فيلمنامه آثار پرشماري خلق کرد و جوایزی مانند جایزهي کتاب سال و جایزهي شهید غنیپور را در کارنامهي خود داشت. این شماره داستان منتشرنشدهای از این نویسنده را تقدیم شما میکنیم. روحش شاد و يادش گرامي باد.
چهار این شماره با صفحاتی که به مجله اضافه شده است، مجالي فراهم شد تا داستانهاي بیشتری برای علاقهمندان گرد آوریم: پنج داستان ایرانی و دو داستان ترجمه. چه طرفدار داستانهای کوتاهتر باشید و چه از خوانندگاني که داستانهای بلندتر را ترجیح میدهند، در این شماره از هر دو طیف داستانهایی داریم. اما به هرکدام از این دو گروه که تعلق دارید، خواندن داستان «زینت و مکلوهان» را از دست ندهید. داستان کوتاهی که هم قصه و طرح خوبي دارد و هم در پرداخت فضا و شخصيتها موفق است.
پنج زمانی که این شمارهي مجله به دستتان میرسد، مهلت ارسال اثر به «جایزه داستان تهران» به پایان رسیده است. در شمارهي بعدی مجله، گزارشی از تعداد آثار رسیده و روند بررسی آنها را به اطلاع شما خواهیم رساند.