روایت کردهاند که پیمبر خدا صلی الله علیه و سلم در عام الفیل تولد یافت. آمنه دختر وهب مادر پیمبر خدا صلی الله علیه و سلم میگفته بود که وقتی پیمبر خدا را بار گرفته بود، بدو ندا رسید: «مولود تو سالار این امت شود و چون به زمین افتاد بگو: وی را از شر حسودان به خدای یگانه میسپارم. آنگاه نامش محمد کن.» و چون بار گرفت، نوری از او درآمد که در آن قصرهای بصرای شام را دید، و چون بار بنهاد، کس پیش جد وی عبدالمطلب فرستاد که پسری آوردهای بیا و او را ببین، و بیامد و طفل را بدید، و آمنه آنچه را هنگام بارداری دیده بود و ندایی را که شنیده بود و نامی که برای کودک تعیین شده بود با وی بگفت.
عثمان بن ابی العاص گوید: «مادرم هنگام بار نهادن آمنه دختر وهب، مادر پیمبر خدا، حضور داشته بود و میگفت خانه همه نور بود و ستارگان چنان نزدیک شده بودند که پنداشتم روی من خواهد افتاد.»
از ابن اسحاق روایت کردهاند که عبدالمطلب مولود را بگرفت و برد در دل کعبه و آنجا بایستاد و خدا را بخواند و عطای وی را سپاس گفت.
* گزیدهای از ترجمهی تاریخ طبری
دربارهی این شماره:
یکبرای شمارهی ویژهی یلدا دو تدارک ویژه دیدهایم. نخست این که به روال سال گذشته، شمارهی یلدا با یک هدیهی ویژه همراه است: کارت یادبودی با مطلعی از غزلیات حافظ که قرار است فال شب یلدای شما باشد. کارتها در هشت طرح و با هشت مطلع مختلف طراحی شدهاند تا فالتان کمی اختصاصیتر باشد اما کارتهای دیگر را هم میتوانید در گزارش صفحهی ۲۸۰ ببینید. همچنین با نرمافزار همافزا (واقعیت افزوده) میتوانید فایل صوتی غزل را بشنوید. بنابراین فراموش نکنید که امسال در دورهمیهای یلدایتان، هدیهی ویژهی داستان نزدیک دستتان باشد و به غزل فالتان در جمع خانواده و دوستان گوش کنید.
مطالب «روایتهای داستانی» این شماره را هم ویژهی یلدا گردآوری کردهایم. از اسباب و آداب شبنشینی گرفته تا تصاویری از شبنشینیها و روشهای خشککردن میوه و فراهمکردن شبچرهی شبهای بلند زمستان در متون قدیمی. امیدواریم خواندن این متنها و دیدن این عکسها جمع یلداییتان را گرمتر کند.
دواز شمارهی پیش امکان استفاده از سامانهی واقعیت افزوده را در مجلهی داستان ایجاد کردیم. در این شماره هم سه مطلب با واقعیت افزوده داریم. روش استفاده از نرمافزار همافزای همشهری و فهرست مطالبی را که در این شماره واقعیت افزوده دارند، در صفحهی ۴۸ ببینید. روایت «شیطان نجیب» در بخش درباره زندگی یکی از این مطالب است که میتوانید آن را با صدای گرم و خاطرهانگیز رضا فیاضی بشنوید.
سه «زایندهرود زنده شد»، این تیتر و تیترهای مشابهی که نیمهی آبان گذشته سرخط خبرهای روزنامهها و خبرگزاریها شد، نه فقط دل مردم اصفهان، که دل همهی ایرانیان را شاد کرد. جاری شدن زایندهرود بعد از دورهی طولانی بیآبی، موجی از شور و شادی به همراه داشت که در اخبار و رسانهها و شبکههای اجتماعی انعکاس گستردهای پیدا کرد. ما هم سراغ یکی از نویسندگان اصفهان رفتیم تا این اتفاق فرخنده را در روایتی ثبت کند. زایندهرود، دریاچهی ارومیه، تالاب انزلی، جنگلهای هیرکانی و دیگر جلوههای طبیعی کشورمان که در این سالها بارها شنیدهایم ادامهی حیاتشان با تهدید روبهروست، نه فقط بخشی از گنجینههای طبیعی و زیستمحیطی ایراناند، بلکه به دلیل جایگاهی که در خاطرات ایرانیان دارند، جزوی از میراث فرهنگی مشترکمان هم بهشمار میروند. یک راهحل فرهنگی برای دوام و ماندگاری این میراث مشترک، ثبت کردنشان در ادبیات و روایتهای داستانی است. زندگینگارهی «رودتاریک، شهر روشن» در این شمارهی مجله، یکی از این روایتهاست. امیدواریم در ادامهی این مسیر با همت نویسندگان جایجای ایران، روایتهای مشابهی را از دیگر جلوههای میراث فرهنگی و زیستمحیطی سرزمینمان بخوانیم.
چهار مجلهی داستان تا کنون بیش از صدوچهل نویسندهی خارجی را برای اولینبار به مخاطبان داستان معرفی کرده است. در نمایهای که در صفحهی چهلوهشت شمارهی پیش منتشر کردیم، اسامی تعدادی از این نویسندگان آمده است. در این شماره نیز نویسندهی جدیدی را با یک داستان به خوانندگان ایرانی معرفی میکنیم. جونو دیاز، نویسندهی دومینیکنی ـ آمریکایی و برندهی جوایز پولیتزر و اُ.هنری، در ادبیات معاصر چهرهی شناخته شدهای است، اما تا کنون داستانی از او به فارسی ترجمه نشده است. ماهنامهی داستان همشهری پس از پیگیری و گفتوگو با این نویسنده، برای اولینبار مجوز رسمی ترجمه و انتشار یکی از داستانهای او را در نشریهای ایرانی دریافت کرد. داستان «زمستان» که در این شماره میخوانید، محصول این پیگیریها است؛ داستانی با موضوع مهاجرت که شما را به خواندن آن دعوت میکنم.
پنج «گفتوگوی داستانی» عنوان صفحهای است که سال گذشته با هدف ایجاد فضایی برای پرداختن به تحلیل و بازخوانی آثار داستانی به بخش دربارهداستان اضافه شد. به دنبال پیگیریهای مستمر مخاطبان مجله، از این شماره گفتوگوی داستانی را از سر گرفتهایم. موضوع گفتوگوی این شماره، داستان «زمستان» اثر جونو دیاز است. خواندن این گفتوگو را به علاقهمندان بازخوانی و تحلیل داستان پیشنهاد میکنم.
شش از شمارهی پیش سرصفحهی جدیدی را به بخش مستند اضافه کردهایم؛ صفحهی «یکگفتوگو». بخش روایتهای مستند در مجلهی داستان با این هدف ایجاد شد که علاوه بر متنهای مستند و خواندنیِ برگرفته از شخصیتها و موضوعات اجتماعی، مادهی خام و دستمایهای برای نوشتن به نویسندگان ارائه کند. دستمایهای که میتواند مبنای نگارش داستان، رمان یا فیلمنامه باشد. با این رویکرد «یک گفتوگو»، نقطهی شروع خوبی برای شکل گرفتن ایدههای داستانیاست و امیدواریم هم برای مخاطبان مستند و هم برای نویسندگان جوان، خواندنی و الهامبخش باشد.
هفت همانطور که در شمارهی پیش گفتیم، به مناسبت پنجاهمین شمارهی انتشار مجلهی داستان، نشستی را با تعدادی از اعضای باشگاه مخاطبان مجله داستان برگزار کردیم. در این نشست، هم انتقادها و پیشنهادهای این دوستان را دربارهی مجله شنیدیم، و هم دیدگاهها و رویکردهای داستان را دربارهی بخشهای مختلف مجله بیان کردیم. حاصل این نشست را می توانید در چاپ عصر این شماره بخوانید.
هشت اولین دورهی «جایزه داستان تهران» به روزهای پایانیاش نزدیک میشود. همانطور که در شمارههای گذشته اعلام کردیم، مهلت ارسال اثر برای اولین دورهی جایزهی داستان تهران سیام مهرماه به پایان رسید و ۱۳۲۶ اثر به دبیرخانه ارسال شد که وارد مرحلهی اول داوری شدند. دور اول داوری، طبق برنامه تا پایان آبان تمام شد و در مجموع ۴۰ اثر برای رقابت در بخش جوایز اصلی و جنبی این دوره در اختیار هیات داوران جشنواره، علی خدایی، مژده دقیقی، محمد کشاورز، داوود غفارزادگان و بلقیس سلیمانی قرار گرفت. دور دوم داوری تا پایان آذرماه به نتیجه میرسد و مراسم اختتامیه روز سوم دیماه در سالن اصلی برج میلاد برگزار میشود. دعوتنامهی این مراسم برای تمامی شرکتکنندگان ارسال خواهد شد و و دیگر مخاطبانی هم که مایل به شرکت در مراسم هستند، میتوانند اطلاعات بیشتر را در سایت مجله به نشانی
dastan.ourmag.ir ببینند.