در عصر کاروانها، زیارت عتبات برای ایرانیانی که خودشان را به سرحدات ممالک محروسه میرساندند، از راه بصره یا قصرشیرین یا خانقین ادامه پیدا میکرد؛ یا با پای پیاده یا با بلم و طراده و یا کشتی و البته قرینِ خطرهای بسیار. اما شمار کسانی که این رنج را به عشق مقصد بر خود هموار میکردند آنقدر زیاد بود که روزنامههای ایران اخبار نجف و کربلا را انگار یکی از ولایات دولت ایران باشد، منعکس میکردند؛ از وضع آبوهوا گرفته تا قیمت کالاها و ناامنی راهها و بیاحترامی عوامل دولت عثمانی به زائران. متنهای زیر از میان همین گزارشها در چند روزنامهی عهد ناصری و مظفری انتخاب شدهاند.
از جميع ممالک ايران بهتر است
نجف اشرف، خبرنگار محترم ما: چنانچه از وضع نجف اشرف بخواهيد، الحمدلله از جميع ممالك ايران بهتر و ارزاق ارزانتر و فراوانتر است. با وجوديكه در ماهي دو سه دفعه اعراب بيروني از جبل و جاهاي ديگر وارد نجف ميشوند و هر دفعهاي از پنجهزار الي دههزار شتر همراه آورده و جميع اين شترها را بارگيري ميكنند از قبيل گندم و برنج و خرما و از شهر بيرون ميبرند و ابدا تفاوتي به قيمت اشيا نميكند، بلكه روزبهروز ارزانتر هم ميشود و اين ولايت كه وادي غير ذيزرع است، از بركت حضرت اميرالمومنين عليهالسلام از جميع ماكولات و حبوبات مملو بوده و هست با وجود اين همه جمعيت كه در اين ولايت موجود است، از قبيل مجاور و مسافر و زوار و طلاب و غيره، معذلك هميشه نان در بازارها فراوان و دكانهاي رزازي پر از برنج كوبيده و نكوبيده موجود است. قيمت حبوبات از قرار تفصيل ذيل است: گندم وزنهاي كه سيوچهارمن تبريز باشد بيستودو قران، جو وزنهاي دوازده قران، برنج صدري اعلا حقهاي كه يك من و نيم تبريز باشد سهقران، برنج رسمي حقهاي دو قران الي سيوپنج شاهي و ساير اشيا در كمال فراواني و ارزاني است. و نيز از آبادي اين شهر مينويسد. هر سالي نسبت به سال ديگر يك بر صد آبادتر و عمارتر ميگردد. ازجمله برخلاف مدارس موجوده، چهار مدرسهي جديده بنا شده و خانههاي متعددهاي ساختهاند كه عقل در او خيره و حيران است.
روزنامهی پرورش، سال دوازدهم، ۱۵ تير ۱۲۶۵، صفحهي ۴۰۶
سکنه و زوار را خوش نمیگذشت
اخبارنگار اختر از بغداد مینویسد: این یکی معلوم است که همهساله از ممالک ایران و هندوستان و سایر بلاد اسلامیه، صدهزاران زوار به عزم زیارت ابنعم خاتمالانبیاء حضرت علی المرتضی علیه الصلوه و السلام، به نجف اشرف میآیند. چون آب خوردنی نجف اشرف منحصر به چاهها بود، از این رو سکنه و زوار را خوش نمیگذشت، چه معلوم است که آب چاه را عذوبت۱ آب جاری نیست. لهذا تاکنون بسیاری از اعاظم و مردمان بزرگ درخصوص آوردن آب جاری به قصبهی مقدسهی مذکوره، اقدامات مجدانه به کار برده و جانفشانیهای فوقالعاده به عمل آوردند. چون فال این امر خیر مقدس، به نام نامی اعلاحضرت اقدس شاهنشاه خلافت دستگاه اسلامیان پناه [سلطان عبدالحمید خان ثانی افندی] زده شده بود، چندی پیش از این بهموجب ارادهی همایونی، از نهر رمل که تا قصبهی مذکور مسافت بعیدی است، رشتهی بزرگی جدا و به سوی نجف اشرف جاری شد. این روزها عملیات آن به انجام رسیده، در حالتی که کافهی مامورین حکومت و علمای عظام و سادات و مشایخ کرام و جمع کثیری از اهالی حاضر بودند، سعید افندی خطیب، خطبهی بسیار بلیغ و موثری خوانده، پایان آن را به دعای ازدیاد عمر و بقای شوکت اعلاحضرت اقدس پادشاهی، ممکنالختام نموده، حضار از دل و جان آمین گفته، اسم نهر مذکور را نیز به نامی ملوکانه به اسم «نهر حمیدیه» موسوم داشته، مراسم اجرای آن در کمال شکوه به پایان رسید.
روزنامهي اختر، سال چهاردهم، شمارهي ۳۱، ۳۰ فروردین ۱۲۶۷ ، صفحه ۲۲۴
ادامهی این روايت را میتوانید در شمارهی پنجاهوششم، تير ۹۴ ببینید.