شهریور ماه شیرینی است. گندمها را درو کردهاند، برنج را، جو را، کلزا را برداشت کردهاند. بادمجانها را فروختهاند، هندوانهها را، دستنبوها را. شهریور ماه آنهاست که به زمین وصلاند. ماهی که زمین مزد آنها را که شخم زدهاند، وجین کردهاند، عرق ریختهاند میدهد. و حالا وقتش رسیده که این مزد را در جیبشان بگذارند و رویاهاشان را یکییکی از گنجه و صندوق و اشکاف بیرون بیاورند و باد بدهند.
شهریور انگار در حافظهي جمعی همهي ما ایرانیها هنور شروع سال مالی است. ماهی است که قلکها را میشکنیم و با اندوختههايمان رویا میخریم. دخترها جهازشان را کامل میکنند، پسرها ماشینها و موتورهایی را که نشان کردهاند از پشت شیشه بههم نشان میدهند، مسافران و زوار فهرست چیزهایی را که باید سوغات بیاورند مینویسند و بچهمدرسهایها آخرین پولتوجیبیهایشان را صرف برق انداختن پرههای دوچرخهشان میکنند و مرکبشان را با بوق و زنگ و آینهي جدید تزیین میکنند تا در این آخرین روزهای درس نخواندن پرشورتر از قبل در دل رویاهایشان بتازند.
شهریور ماهی است که حتی میشود سفر نرفت، ميشود نشست کنار دست مادر و خانمجان و از بوی گوجههای آفتابخورده و ربی که سر اجاق توی حیاط قلقل میکند، مست شد. ميشود به گوشهی سینی لواشکهای میخوش ناخنک زد و خوشیهایی را که در راهاند، زیر زبان مزمزه کرد و شیرین شد.
دربارهی اين شماره
يك این ماه مناسبت ویژهای در خود دارد، میلاد امامرضا (ع) که زیارت بارگاهش از دیرباز بخش ثابت سفرهای تابستاني خانوادههای ایرانی بوده است. «تاسفرهاي بعدي» در بخش دربارهي زندگی شرح سفری است به مشهد مقدس و «باشد که گواهی بدهد چوبپرم» در بخش مستند، روایتی است از خاطرات یک خادم حرم رضوی. پروندهي این شمارهي بخش روایتهای داستانی نیز با رویکردی تاریخی به این مناسبت اختصاص یافته است. «خداوند به حرمت آن امام گشايشي فرمايد» برشی است از سفرنامهای تاریخی به استان خراسان. «با قلب شكسته، ميان صحن، زير باران» به شرح یک واقعهي تلخ تاریخی یعنی بمباران حرم مطهر رضوي به دست نيروهاي روسيهي تزاري در اواخر قرن سیزدهم میپردازد و «شمع از شُموعِ سفید باشد» چند نمونهي برگزیده از بین انبوه وقفنامههایی است که در طول ادوار گذشته در حرم رضوی گردآوری شدهاند.
دو در ادامهي روند معرفی نویسندگان مطرح جهانی به خوانندگان فارسیزبان، در این شماره نیز به سراغ نویسندهای بزرگ و شناختهشده در ادبیات امروز جهان رفتهایم. داستان «هفتهی بزرگ» نخستین داستانی است که از زیدی اسمیت، نویسندهی نسبتا جوان اما شناخته شدهی انگلیسی به فارسی منتشر میشود. شما را به خواندن این داستان دعوت میکنم.
سه خوانندگان داستان به خاطر میآورند که از شمارهي خرداد ۹۲ صفحهای را با عنوان «گفتوگوی داستانی» در بخش دربارهي داستان باز کردیم که هدف آن بازخوانی یک اثر داستانی در جمعی متشکل از چند نفر از اعضای تحریريهي مجله و با حضور يك نويسندهي مهمان بود. در این شماره نیز با توجه به ارزش داستانی اثر زیدی اسمیت که در همین شماره منتشر شده، با حضور نویسندهای دیگر در جمع تحریريهي داستان به بازخوانی این اثر نشستیم. اگر از آن دست خوانندگانی هستید که به نقد و تحلیل و بازخوانی علاقهمندید، خواندن این گفتوگوی خوب را به شما پیشنهاد میکنم.
به دوستانی که شاید تازه به جمع خوانندگان مجله پیوستهاند نيز یادآور میشوم که نمونههای پیشتر گفتوگوی داستانی را میتوانند در شمارههای خرداد۹۲، مرداد۹۲ و دي۹۳ داستان بخوانند که بهترتیب به بازخوانی داستانهای «آن شهر ديگر» اثر استيون ميلهاوسر، «تفنگ» نوشتهي مارك هادون و «زمستان» از جونو دياز اختصاص یافته است.
چهار دوماه از شروع فراخوان دومین دورهي «جایزه داستان تهران» گذشته و تعداد آثاری که به دبیرخانه رسیده است روزبهروز افزایش مییابد. برای علاقهمندان به شرکت در این رقابت داستانی این نوید را داریم که امسال جوایز بخش جنبی جشنواره نسبت به دورهي گذشته افزایش قابلتوجهی يافته و این روند همچنان ادامه خواهد داشت. به داستاننویسانی که هنور آثارشان را به دبیرخانهي جایزه ارسال نکردهاند یادآوری میکنیم که برای ارسال داستانهایشان تا پایان مهرماه فرصت دارند و به روال سال گذشته این فرصت تمدید نخواهد شد.
برای اطلاع از جوایز اصلی و جنبی دومین دورهي جایزه داستان تهران و سایر جزییات مربوط به ویژگیها و نحوهي ارسال آثار، میتوانید تازهترین اخبار را روی وبسایت جشنواره به نشانی dastan.ourmag.ir دنبال کنید.
پنج شمارهي بعدی ماهنامهي داستان را با یک هدیهي ویژه برای مخاطبان مجله تدارک دیدهایم؛ لوح فشردهي صوتی «داستان همراه ۵» با گزيدهاي از داستانهای ترجمه شده در مجله و با صدای ماندگار جمعی از نویسندگان و هنرمندان و سینماگران محبوب کشورمان. شمارهي مهرماه مجلهي داستان را از دست ندهید و «داستان همراه ۵» را به دوستان و آشنایانی که دوستدار کتابهای صوتی هستند هدیه بدهيد.
شهریورتان پرسفر و بیخطر.
شهریور ماه کلاس اولی هاست. دل در سینه تپیدن ها, برای ورود به اجتماعی بزرگتر از خانه که استقلال, فردیت و هویت اجتماعی مشارکت جو یانه یشان شکل می گیرد.
امید است خواب شب های شهریورشان که رویای بزرگ شدن است با طلوع مهر راست از آب در آید. انشاالله…